امروز صبح از اتاق اومدم بیرون دامنمو چپه پام کرده بودم
بعد بابام گفت دیشب وقتی رفتی بخابی دامنت راسته بود ها 🙄🙄😂
اولش نفهمیدم چی میگه بعد نگا کردم دیدم الان چپه پوشیدم 😂😂🤦♀️
خب بگین 😂
منو بلایکین
من از پدر شوهر و مادر شوهرم دیدم.رفته بودم خدافظی کنم که دیدم بعله....درم باز...
عقد بودیم با شوهدم با موتور میخاسیم بریم دور بزنیم بعد من گفتم من رو موتور راحت نیستم گفت چرا گفتم حس میکنم کونم روش جا نمیشه
یهو برگشتم دیدم پدرشوهرم پشت سرمه
سوتی دوران عقد نیست
ولی عاخرین سوتیم اینه که
رفته بودم لیزر رو تخت درازکشیده بودم لخت هم عادم هست دیگه بعدعینکم میزنی روچشمات جاییو نمیبینی
بعدتختش باریک بود عرض نداشت زیاد
زنه گفت برو یکم اونورتر
منم باخیاا عاسوده رفتم اونورتر
شترق از در کونم خوردم زمین
خود ب خود پشممام ریخت
بای
یبارم یادمه کنار شوهر خواب بودم خونه مادر شوهر یهو دیدم مادرش بالا سرمون وایساده نگاه میکنه😐
یبارمانامزدبودیم منوهمسرم تواتاق بودیم شوهریم دستش تو ....من بودیهودربازشدمادربزرگم اومدتومنوهمسرم مثل برق گرفته هاپریدیم هواخدابیامرزه مادربزرگموفوت کرد چندماه پیش ....
ما نامزد بودیم شوهرم اوایل روش نمیشد🥴🥴🥴
کنارم بشینه 😂😂😂😂😂
یه بار دعواش کردم گفتم یه بار دیگه اینکارو بکنی
نه من ... نه تو .... بیچاره ازم ترسید 😂😂😂😂
دیگه الان چندساله هرجا باشیم کنارم میشینه😄😄
من اولین بار که شوهرم اومد خونمونو منو بالباس توخونه دید تیشرت داداشم و شلوار بابام پام بود یه لنگم به موهام بستم داشتم رودیوار حیاط و نقاشی میکردم همه جامم رنگی بود وقتی اومد تو من و دید یه سلام کرد رفت تو 😂اصلا نشناختم 😑😑🍃
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
