نمیدونم از کجا شروع کنم .
مشکلاتی برام پیش اومده که هیچ کاری نمیتونم بکنم .واقعا از کنترل و از دست من خارجه مثل کسی که بدون اینکه خواسته باشه مریض بشه و نمیدونه که کی قراره خوب بشه
به نظرتون چیکار میتونم بکنم وقتی شرایطم انقدر نابوده و هیچ کاری نمیتونم براش بکنم
بعضی وقتا فقط از ذهنم میگذره خودتو از شر این دنیا خلاص کن.نمیدونم چی بگم خسته شدم و حتی از خدا هم نا امید شدم...
نه نمیشه
راهنمایی نمیکنیم
واضح تر توضیح بدید چی شده؟؟
بخدا وامامان متوسل شو انشالا مشکلت حل میشه
عزیزم منم خودکشی کرده بودم اونم روز تولدم بود
ولی اول از همه باید خودت روی خودت کار کنی
خودت باید باورتو عوض کنی که میتونی شرایط رو تغییر بدی
یا حتی خیلی از اتفاقاتی که میفته رو نادیده بگیری چون چاره نداری
من از بچگی پدرم کنترلمون میکرد حتی حق انتخاب یه لباس نداشتیم
حتی هنوزم ک عقد کردمم برا انتخاب جهازم اون تصمیم میگیره ک چی بخرم
بنظرم اول روی خودت کار کن روی افکارت روی اتفاقات مثبت فکر کن
باور کن ک میتونی شرایطو تغییر بدی درست کنی
من فایلای صوتی استاد عباس منش قانون افرینش رو گوش دادم خیلی خوب بود
ایشون میگن باید باورتو نسبت ب زندگیت عوض کنی
باید از هرچی اتفاق منفی حرف اطرافیان اهنگ های غمگین سریال های غمگین هرچیزی ک تورو ضعیف میکنه دوری کنی
و هرچی بیشتر ب اتفاقات مثبت نزدیک بشی
امیدوارم حل بشه مشکلت عزیزم
اگه خواستی میتونم فایلاشو برات بفرستم گوش بدی
بهت پیشنهاد هم میکنم فیلم راز رو ببینی
چون صحبتات نشون میده که نمیدونی هر فرکانسی ب این جهان بفرستی همونو بهت میده
دنیا و کائنات مثل یه غول چراغ جادو هستن
هرچقد بگی‌من بیچارم کارم حل نمیشه زندگی نمیسازه
دنیا از این اتفاقات بیشتر برات پیش میاده
پس باید مثبت فکر کنی و تمام اتفاقات خوب زندکیو پیش بینی کنی تو ذهنت و تصور کنی ک همه چی خوب پیش میره
اتفاقا باورم میشه
و میخوام بدونی که منم مثل خودتم
من حتی عقد کردم دیگه یه فرد مستقلم
با این وجود جای خوابم خونه مادر پدر همسرم چک میشد توسط پدرم
ک مبادا من پیش شوهرم بخابم و اتفاقی بیفته و حامله بشم
حتی تایم تلفن حرف زدنمون اگه نیم ساعت میشد باید جواب پس میدادم
واسه خونه ای ک خودم میخوام توش زندگی کنم و من پسند کرده بودم بقیه نظر میدادن
دایه مهربان تر از مادر میشن همیشه همه
جوریم ک فقط میخوام برم از پیششون
خودکشی هم امتحان کردم فرقی نکرد
میشه بپرسم چند سالتونه؟
به من همش میگن ازدواج کن و مستقل شو ولی این چیزی نیست ک من میخوام
من واقعا از ته دلم میخواد استقلال داشته باشم ینی چی که ازدواج کنی هر کاری میخوای میتونی بکنی الان چی فرقی داره مجرد باشم یا متاهل مسخرس
حق ندارم انتخاب کنم،حق ندارم کار کنم،حق ندارم به صورتم دست بزنم،حق ندارم بیرون برم ؟
من نخوام ازدواج کنم باید کیو ببینم
