امروز خونه مادر شوهرم دخترم حسابی اذیت کرد یعنی واقعا اذیت کرد خیلی هم غده شوهرم هم یهو عصبانی شد بچه رو کشوند تو اتاق و زدش رفتیم دنبالش شوهر رو کشیدیم بیرون یه ذره هم دخترم رو نصیحت کردیم یکم آروم باشه بابا خسته شده حالا آروم شد و گذشت بعد دخترم با پدر شوهرم رفت تو اتاق دوباره صدای گریه بلند شد ایندفه پدرشوهرم زده بودش منم ناراحت شدم به شوهرم جلو اون ها گفتم وقتی باباش اینجوری میزنه بچه رو از دیگران چه انتظاری داریم خیلی بد بود حرفم؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ببخشید ببخشید این حرفو میزنم اما شوهرت هم غلط کرده بچه رو بزنه مگه کیه من مجردم ولی بچه داشته باشم ...
با اونم دعوا کردم معمولا صبوره ولی دیگه قاطی کرد فکر از صبح هر کاری خواسته کرده بردیمش هر چی دلش خواست خریده اینقدر اذیت کرد یهو دیوانه شد خودش هم پشیمون میشه
من که نزدم شوهرم جنی شد خودش هم پشیمون شد حتی اونم به باباش اخم کرد این بچه هم خیلی لوسه مشکلش هم ای ...
ببین حتنا فک میکنه به خواهرش بیشتر اهمیت میدید که میزندش براش خوراکی میگیرید و اینا بگید خواهرت برات گرفته که مهر خواهرش بع دلش بیفته بزار باهم بازی کنن البته حواست بهشون باشه تا بهتر شه ولی کتک زدن نتیجه نداره🍭
تموم بیمارستان از صدای جیغ دختری پر شده بود که برای شیمی درمانی نمیذاشت دست به موهاش بزنن چون عشقش موی بلند دوس داشت🐥🐥🐥🐥