.🍂این روزهای پایانی شهریور دلهرهی عجیبی دارددلهره ای از جنس حال و هوای ناب کودکی،با عطر دلبرانهی کتاب های نو و طعم گسِ خرمالو ...ما دیگر آن کودک بی غم و خندان سالهای دور نیستیم، و شرایط ابدا مثل سابق نیست، اما این دلهره، یادگار خوب همان روزهاست،روزهای خوبی که نگرانیمان، بخاطر معلم تازهای بود که نمیشناختیم،و تمام ترسمان، برای درسهایی؛ که قرار بود سختتر از سالهای قبل باشند...چه حال و هوای بینظیری بود،هنوز هم که هنوز است، پاییز، دلنشینتر از تمام فصلهاست،قدم زدن در خیابانهای نارنجی و خش خشِ جانانهی برگها، تسکین خوبیست...اما کاش برای یک روز هم که شده به روزهای خوبِ کودکی بر میگشتیم،مثلا اوایل مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچه هایی شاد و خندان و بدون هراس از بیماری، که با اشتیاقی بیوصف، لباس و کفشهای جدیدشان را به هم نشان میدهند،مثلا پاییز باشد و کودکی که بی غم و آسوده، کوله پشتیاش را روی دوشش گرفته و سرخوش و لی لی کنان، به سمتِ خانه میدود،و چه موسیقیِ دلنوازی ست، خش خشِ برگهای پاییزی؛وقتی دلت کودکانه میتپد،وقتی نگرانِ هیچ چیز نیستی ...
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
تنهایی رو ترجیح میدهم به تن هایی که روح شان با دیگری ست ... تنهایی تقدیر من نیست ، ترجیح من است ! لطفا اگر نظر مخالف منو داری و میخوای جنجال به پا کنی ریپلای نکن 🙏 هر گونه توهینی گزارش زده میشه .