بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از اونور جاری و برادرشوهرش همزمان با اینا میخواستن عقد کنن که خونواده شوهرش معتقد بودن براشون بد یوم ...
خب هر کسی ی معیاری داره لابد اونا فرق دارن
میگه کجا خوشه؟؟ میگه اونجا که دل خوشه
ادمها را نباید به هر قیمتی نگه داشت . همه برای ماندن نمی ایند. ادمی که میماند جنسش با دیگران فرق دارد.....برای ماندنش مجبور نمیشوی خودت را تغییر دهی .اینو بیاد داشته باش برای نگه داشتن ادما نباید خودتو زیر پا له کنی.....ادما باید با دلشان بمانند نه با جسمشان....
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
خندیدم گفتم دکترا که پولدارن یعنی شوهر نمیتونست یه حلقه طلا بگیره برات؟؟🎈 گفت تازه مطب خریده ...
دارن از یتیم بودنش سو استفاده میکنن. به دوستت بگو بعدا که برات نمیخره هیچ همین خونه هم که مال خودته شوهرت به اسم خودش میکنه
خدایا مرسی بابت خونه بزرگی کهم دادی و مال خودمونه و یه سالن بزرگ و سه تا خواب داره کلی نور و پنجره میخوره. یه سرویس بهداشتی بزرگ و روشن داریم با یه اشپزخونه ک هر روز توش غذهای خوشمزه میپزم. هر روز تو حیاط به درخت انجیر و گلها اب میدم. هر روز چشمم به جمال شوهرم و بچه هام روشن میشه مخصوصا دخترم ک چشاش سبز و موهاش طلایی و لباش سرخ و پوستص عین هلو میمونه.... پسرم مردی شده و با شخصیت و با ابهت و سر به زیر و متین... خدایا شکرت واسه این نعمتها.. خدایا شکرت واسه خونمون و شوهرم و بچه هام... خدایا شکرت.. شکرت. وشکرت.
ببین وخترمن هم دوستش پدرش پزشک بود ولی مادرش پرستار بوددختر خاله خود مردبود پیش شوهرش کار میکرد من میرفتم مدرسه همیشه ازش تجلیل میکردن که به مدرسه کمک زیاد میکنه
به نظرم شما تو کارشون دخالت نکنین بهتره..داداش اون اقا داشته خریده برای خانمش ..خودشون از شرایط مالیشون خبر دارن بین خودشون نیازی نیست برای بقیه توضیح بدن