بچه ها من با یه آقایی چهل روز در ارتباط بودیم برای آشنایی و بعد از دو هفته ایشون عاشق و شیفته من شد و با هم در مورد. عروسی و خونه و رسم و اینها صحبت میکردیم البته من جدی دنبال شناخت بودم بعد حتی پسره بهم میگفت هر کاری میکنه که به من برسه بعد ایشون بچه شهرستان بودن و ترک بودن و قرار شد یه هفته بره شهرشون و بهم از اونجا پیام میداد و حالم رو میپرسید و ابراز دلتنگی میکرد و حتی گفت به مادرش هم گفته و قراره بیاد منو ببینه بعد یهو وقتی برگشت به فاصله دو روز گفت مشکل داره و تکلیفش معلوم نیست و پدرش آلزایمر گرفته و نمیتونه تهران باشه و باید برگرده شهرش و ... و گفت فعلا امکان ازدواج نداره و گفت اگر جسارت نباشه میزاری من مجدد مزاحمت بشم اگر شرایط بهتر شد ؟ منم گفتم نمیدونم بهت چی بگم به نظرتان این میخواد برگرده یا منظورش چیه ؟
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
پسرا اینقد گرفتار مشکلات اقتصادی الان هستن که واقعا من که دخترم بهشون حق میدم جا بزنن یا نتونن از پس مخارج ازدواج بربیان واسه همین میکشن کنار خودم زیاد دیدم اخه
ما آدمهایی غریبی هستیم....پس ندیده یکدیگر رو دوست بداریم ، عشق بورزیم و به یکدیگر کمک کنیم ، عشق ورزیدن هزینه ای ندارد و در عوض بسیار پرسود است شاید دلی شاد و شد و دعایی کرد و ...بر جمال زیبای مولایم مهدی 😍عج😍 صلوات .......شکرگزار باشیم ....و لبخند بزنیم....روزهای خوب در راه هستند انشاءالله و قطعا بعد از سختی آسانی است .😊😊شمایی که داری امضا منو میخونی انشاءالله به حاجتت برسی برای حاجت من صلوات بفرست 🥰🥰😍😍😍