یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
یکدفعه از شیرنگی اول کم کن بعد قطع کن..اول شیر شب رو کم کن بعد قطع کن بعدهم روز رو قطع کن من پسرمو ...
اول روز رو قطع کردم ولی شب رو مامانم اینا بنده خدا ها ی هفته زحمتشو کشیدن تا منو نبینه
🖤🖤چه تهران چه غزه قاتل یکیست #ایران تسلیت🖤🖤🔯 فرق تفکر صهیونیستی با آپارتاید:👤 آپارتاید سیاهپوستان را انسان میدانست ولی نژاد سفید خود را برتر از سیاهان قلمداد میکرد.🔯 صهیونیسم کل غیریهودیان را انسان نمیداند بلکه حیوانات ناطق و انساننما میداند که خدا آنها را در کنار چهارپایان برای خدمت به یهودیان خلق کرده است.🐎 در کتاب تلمود کتاب شریعت صهیونیستها نطفه غیر یهودیان مثل نطفه اسب است و خانههایشان حکم طویله را دارد.👥در زمانی که پیامبری که منتظرشان هستند ظهور کند هر یهودی ۲۸۰۰ برده (حیوانات ناطق) خواهد داشت.
اول روز رو قطع کردم ولی شب رو مامانم اینا بنده خدا ها ی هفته زحمتشو کشیدن تا منو نبینه
بیست و دوماهگی گرفتم
🖤🖤چه تهران چه غزه قاتل یکیست #ایران تسلیت🖤🖤🔯 فرق تفکر صهیونیستی با آپارتاید:👤 آپارتاید سیاهپوستان را انسان میدانست ولی نژاد سفید خود را برتر از سیاهان قلمداد میکرد.🔯 صهیونیسم کل غیریهودیان را انسان نمیداند بلکه حیوانات ناطق و انساننما میداند که خدا آنها را در کنار چهارپایان برای خدمت به یهودیان خلق کرده است.🐎 در کتاب تلمود کتاب شریعت صهیونیستها نطفه غیر یهودیان مثل نطفه اسب است و خانههایشان حکم طویله را دارد.👥در زمانی که پیامبری که منتظرشان هستند ظهور کند هر یهودی ۲۸۰۰ برده (حیوانات ناطق) خواهد داشت.
یکدفعه از شیرنگی اول کم کن بعد قطع کن..اول شیر شب رو کم کن بعد قطع کن بعدهم روز رو قطع کن من پسرمو ...
عزیزم من یک دفعع قطع کردم هیچی نشد پسرم دو سالش بود یه شب خیلی خورد سینه ام درد گرفت کلا قطعکردم صبح کولونیا بهش زدم خورد دید تلخه گریه کرد شوهرم بهش گفت اوف شده نخور فقط صبح گریه کرد از فرداش عادت کرد هی میگفت اوف شده کنارشم کلا شیر گاو میدادم
نگران نباش دو سه روز فقط سختشه طفلی.دختر من انقد وابسته سینم بود که بابام یروز اومد خونم دید حالاتشو گفت اینو نمیتونی از سچشیر بردارییی.من ۲۳ماهش بود صبح که بیدار شد اخرین شیرشو دادم .چون عادت داشت تا بیدار میشد باید میخورد وگرنه بدخلق بود.بعد رفتم ازون دارو سیاه تلخا زدم رو سینم .بچم خیلی بی قراری میکرد هی نگاش میکرد بغض میکرد میگفت اوف شده.یبار دیگه طاقت نیاورد کردش تو دهنش که خیلی تلخ بود گریه کرد دیگه نذاشت دهنش.برای خوابم کلی دورش دادم تا خوابید.روزای بعد براش داستان میگفتم میخوابید