2777
2789
عنوان

خانوما اطلاع رسااااانی

194 بازدید | 6 پست

سلام

اگه کسی رو میشناسید که بچه دار نمیشن و هزینه درمان ندارن خبر کنید برن توی سایت برنامه سمت خدا ثبت نام کنن و هزینه درمان بگیرن

تا انشاالله یه ( یا علی گو)اضافه بشه.

ثبت نام فقط یک روزه(فردا پنجشنبه)

فقط هفتم محرم

روز شهادت حضرت علی اصغرع

لطفا اطلاع رسانی کنید

تا گره از کار بنده خدایی باز شود 🌹


http://samtekhoda.tv3.ir/

دلم مي خواهد يک دختر داشته باشم.?دختري با موهاي بلند مشکي و چشم هاي درشت خندان. اسمش را بگذارم "گيسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روي زانوانم و گيسهايش را ببافم تا قلبم آرام بگيرد.حالا که فکرش را ميکنم دلم ميخواهد "باران" هم داشته باشم. دختري لاغر و قد بلند که با صدايي مخملي برايم شعر بخواند. يک دختر تپل و مهربان با گونه هاي سرخ و گرد هم ميخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهايش را با شامپوي سيب بشويم تا حسودي موهاي طلايي خواهرش "گندم" را نکند. آدم براي دختري با موهاي طلايي جز گندم چه اسمي مي تواند بگذارد. معلوم است، "خورشيد"! اصلا خورشيد بايد اولين دخترم باشد و هر صبح که چشمهايش را باز مي کند ببيند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادي" را بيدار کرده و به "نسترن" رسيده. دلم ميخواهد در حياط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هيچ کدام نگويم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هايش شده م. دلم چقدر دختر مي خواهد. روزهايم بي "سحر"، شبهايم بي "مهتاب"، آسمانم بي "ستاره" و زندگي بدون "افسانه" ممکن نيست. تازه يک "ساقي" هم ميخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هايم را برايش بگويم. "رويا" مي خواهم تا انگيزه زندگيم باشد و "آرزو" که دليل نفس کشيدنم. دلم ميخواهد يک دختر داشته باشم. دختري که خودم را توي چشمهايش و آرزوهايم را روي پيشانيش ببينم. هيچ اسمي توصيفش نکند. همه چيز باشد و هيچ نباشد. از هر قيدي آزاد باشد و در هيچ ظرفي جا نشود. رهاي رها باشد! آري، انگار دلم مي خواهد دخترم "رها" باشد..

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شما ازکجا میدونی هست 

رفتم تو سایت دیدم بعد که مطمئن شدم گذاشتم عزیزم

دلم مي خواهد يک دختر داشته باشم.?دختري با موهاي بلند مشکي و چشم هاي درشت خندان. اسمش را بگذارم "گيسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روي زانوانم و گيسهايش را ببافم تا قلبم آرام بگيرد.حالا که فکرش را ميکنم دلم ميخواهد "باران" هم داشته باشم. دختري لاغر و قد بلند که با صدايي مخملي برايم شعر بخواند. يک دختر تپل و مهربان با گونه هاي سرخ و گرد هم ميخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهايش را با شامپوي سيب بشويم تا حسودي موهاي طلايي خواهرش "گندم" را نکند. آدم براي دختري با موهاي طلايي جز گندم چه اسمي مي تواند بگذارد. معلوم است، "خورشيد"! اصلا خورشيد بايد اولين دخترم باشد و هر صبح که چشمهايش را باز مي کند ببيند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادي" را بيدار کرده و به "نسترن" رسيده. دلم ميخواهد در حياط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هيچ کدام نگويم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هايش شده م. دلم چقدر دختر مي خواهد. روزهايم بي "سحر"، شبهايم بي "مهتاب"، آسمانم بي "ستاره" و زندگي بدون "افسانه" ممکن نيست. تازه يک "ساقي" هم ميخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هايم را برايش بگويم. "رويا" مي خواهم تا انگيزه زندگيم باشد و "آرزو" که دليل نفس کشيدنم. دلم ميخواهد يک دختر داشته باشم. دختري که خودم را توي چشمهايش و آرزوهايم را روي پيشانيش ببينم. هيچ اسمي توصيفش نکند. همه چيز باشد و هيچ نباشد. از هر قيدي آزاد باشد و در هيچ ظرفي جا نشود. رهاي رها باشد! آري، انگار دلم مي خواهد دخترم "رها" باشد..
واقعا؟ قرعه کشی میکنن یا به همه کمک میکنن؟

نمیدونم

دلم مي خواهد يک دختر داشته باشم.?دختري با موهاي بلند مشکي و چشم هاي درشت خندان. اسمش را بگذارم "گيسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روي زانوانم و گيسهايش را ببافم تا قلبم آرام بگيرد.حالا که فکرش را ميکنم دلم ميخواهد "باران" هم داشته باشم. دختري لاغر و قد بلند که با صدايي مخملي برايم شعر بخواند. يک دختر تپل و مهربان با گونه هاي سرخ و گرد هم ميخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهايش را با شامپوي سيب بشويم تا حسودي موهاي طلايي خواهرش "گندم" را نکند. آدم براي دختري با موهاي طلايي جز گندم چه اسمي مي تواند بگذارد. معلوم است، "خورشيد"! اصلا خورشيد بايد اولين دخترم باشد و هر صبح که چشمهايش را باز مي کند ببيند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادي" را بيدار کرده و به "نسترن" رسيده. دلم ميخواهد در حياط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هيچ کدام نگويم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هايش شده م. دلم چقدر دختر مي خواهد. روزهايم بي "سحر"، شبهايم بي "مهتاب"، آسمانم بي "ستاره" و زندگي بدون "افسانه" ممکن نيست. تازه يک "ساقي" هم ميخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هايم را برايش بگويم. "رويا" مي خواهم تا انگيزه زندگيم باشد و "آرزو" که دليل نفس کشيدنم. دلم ميخواهد يک دختر داشته باشم. دختري که خودم را توي چشمهايش و آرزوهايم را روي پيشانيش ببينم. هيچ اسمي توصيفش نکند. همه چيز باشد و هيچ نباشد. از هر قيدي آزاد باشد و در هيچ ظرفي جا نشود. رهاي رها باشد! آري، انگار دلم مي خواهد دخترم "رها" باشد..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز