سلام دوستان وقت بخیر به یکی از همکارانم که خیلی مرد شریفی هست چندین بار پیشنهاد دادم ازدواج کنه چون همش احساس تنهایی میکنه ولی به دلایلی مخالفه واقعا مرد خوبیه و حد حدود خودش میدونه تحصیل کرده و موقعیت اجتماعی خوبی داره خلاصه بخاطریک سری مشکلات و کار یه مدت بیشتر باهم در ارتباط بودیم تا اینکه امشب باز بهش گفتم یکی ازدوستانم هست خانم خوبیه میخوای باهام آشناتون کنم برگشت گفت با توجه به احترام زیادی که برات قائلم و از ته قلبم دوستون دارم اگه بار دیگه حرفی در مورد ازدواج کردنم بزنید دیگه باهاتون حرف نمیزنم با وجود شما دیگه کمبود محبت و توجه ندارم کمبود همدم ندارم از این حرفا یکم گیج شدم نکنه به من علاقمند شده؟ خیلی ام بهم پیام میده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نه دیگه به همین آقا با اون چیزایی که تو از استادت گفتی فک کردم عاشق شده 😕😕☹️☹️ ...
والا این ترم تماس میگرفت و پیام میداد ولی خب دانشگاه تعطیل بود برای دیدن ، ولی الان که دوماه از ترم میگذره فقط دو سه بار پیام داده احوال پرسی عادی . این خیلی عجیب بود برام یعنی انقدر رسمی هستیم تو فاز همکار نمیدونم یکدفعه این چی بود گفت
نه خواهر گفتم من یکم خنگم بعد اینکه تو فاز ازدواج نیستم نمیدونم چطور با این رفتار کنم فکر نکنه عوض شدم یا خودمو گرفتم مثل سابق باشم عادی انگار نه خانی اومده نه خانی رفته
ب چی جواب رد بدی؟،براش هی خانوم معرفی کردی گف نکن، همین
اخر پیام نخوندی مگه میگم گفت با وجود شما دیگه کمبود محبت و توجه ندارم کمبود همدم ندارم ما که محبت و توجه ای بینمون نبوده همکار بودیم همین رابطه رسمی عادی