فقط بیخیال باش.
من خیلی پدر مادرم بهم بد کردن.
توی کرونایی که همش توخونه بودم بیکار بودم توی اتاق در بسته همش راه میرم وبه بدی های که هم پدرومادر هم عمو عمه وفکو فامیل کردن فکر میکنم.ناخوداگاه اخلاقم باهاشون بد شده.
منی که مامانمو خیلی خیلی دوستش داشتم.
بعد یهمو امروز امپر چسبودم خیلی بد باهاش حرف زدم.
تن صدامم کلا بالاست صدام از خونه رفت بیرون حالت دعوا بود انگار خیلی حالم بد شد تا اخزش ازش معذرت خواهی کردم.
تصمیم گرفتم بازم صبرمو ازینیم که هست بالاتر ببرم که یوقت چیزی نگم یا کازی نکنم ناراحت بشه.
حتی اگه فکر کنم که فلان بدی رو بهش بکنم بازم حالم بد میشه