عین مامانجون من ۸۶ سالشه تو بیمارستان پارسال ازش که میپرسیدن سنت چنده میگفت ۷۰.
بعدم در پشتشو میخاروند میگفت چشمم نزنن.
بعد ازونور منکه ۱۶ سالم بود بابام یه عمو داشت که مرده الان ولی اونموقعا میگفت وایییی نچ نچ نچ نچ نچ نچ نچ نچ چرا انقدر گذاشتید سنش بره بالا واییی دیگه کسی نمیگیرتش مننننننن تموم دخترامو قبل ۱۵ شوهر میدادم..
باز یه عمه هم داره که یبار یکی گفت پشت سرت عمه بابات گفت پووووف ترشیش انداختن(۲۰سالم بود)این دبگه مهره سوختست فقط خدا مگه اینکه براش یه کاری کنه به خدا توکل کنیداونموقع۸۸ بود الان ۹۰و خورده ایشه