دارم دیونه میشم از دست جاریم وبچه هاش وشوهرش خیلی اذیت میکنن باهم تو یه ساختمونیم خیلی بی فرهنگن وشلوغ جرات نمیکنم بهشون بگم مراعات حال مارو کنن جنجال راه میندازن
به درک هرچی بلاست از زنه وگرنه مرد که اینقد حاشیه ندار.خودم از دیروز عقابم خورده به خاطر کارای که جا ...
والا من خودمم جاریم اما خدا میدونه اصلا کاری به کارشون ندارم اما این بامن خیلی لج میکنه پسرش کفتر بازه همش پشت بوممونه ارامش نداریم بخدا عوض این که پسرشو نصیحت کنه بدترتشویقش میکنه به این کار
بخدا تو خونه همش دعوا دوتا برادر ی سره دعوا پدر مادر دعوا دارم افسرده میشم حالا برم ی جا یکم نفس بکش ...
میدونم خیلی سخته بعضیا میخوان ازدواج کنن به ارامش برسن ولی از اون طرف جاری خواهرشوهر مادرشوهر میبینی هرچیه از زنه جماعت.من تا حالا کسی ندیدم به پدرشوهر گله کنه بغیراز دو مورد