اسی ولشون کن برو اهنگ های انریکه رو گوش کن و برقص و شاد باش با بچه قشنگت
دقیقأ شرایط خانواده شما مثل شرایط بابا و مامان منه اونا هم خانواده هاشون همینجور بودن مامان بزرگ و بابابزرگ با کارا و رفتار ها و فرق گذاشتن خیلی خیلی زیاد بین بچه هاشون باعث دشمنی بین بچه هاشون شدن الان من با هیچ کدوم از عمه و عمو و خاله و دایی هام رابطه ای ندارم چون همشون باهامون دشمنن و خودشون رو به خاطر تلقین های مامان باباهاشون بالاتر میدونن خانواده بابام. دختری بودن و خانواده مامانم پسری بعد سر ارث و میراث هم همه چیز رو خانواده بابام دادن به عمه هام خانواده مامانم هم به دایی هام و دشمنی ها الان بدتر شده اصلأ فامیل آشفته ای دارم من
من خودم در آینده بین دختر و پسر هیچ فرقی نمیزارم چون خیلی خاطره های بدی از اطرافیانم دارم
نمیدونم بخدا،هیچوقت تاالان دلیل تنفربودنش رونفهمیدم،بخدا شوهرم اینقد اروم،اینقد ساکت وخوش قلبه،همشون هرجابشینن میگن فقط این یکی داداشمون خوبه،اما خیلی بد باهامون برخورددارن،مثلا توخونه نشستیم یهو جاریم یا برادرشوهرم زنگ میزنه ک شما این حرفو زدید؟؟یااین کاروکردید؟؟ماهم بی خبرازهمه جا ،بعد ثابت شده ک کار مادرشه،،،،فقط یبار بهش گفتم بچت زنده یتیمه،حق یه نامادری هم بجانیاوردی،ادم اگه بدونه خطایی ازش سرزده،ودیگران باهاش قهرن،لااقل میدونه یکاری کرده،اما الکی الکی بیان بامابدباشه...
من اصلا کاریشون ندارم خداروشکر فقط ازشون یه چیز خوب بهم رسید،اونم پسرشون بود ،اوناهم همیشه با همون بچه هاش روزای خوب ک داره دوبرابر روزای سخی هم پشت سرمیگذارن،انشاءالله خدا ب همه سلامتی بده،وگرنه کسی ب محبت خانواده شوهر بجایی نرسیده
