2777
2789
عنوان

سیاست رفتار

100 بازدید | 15 پست

سلام به همگی امیدوارم حال دلتون خوب باشه

یه سوال داشتم

من برادرشوهرم میخاد بره خارج کشوربرای تحصیل ،ماشهرستانیم همسرم میگ میخاد بره بدرقه برادرش فرودگاه یا قبل رفتن پیش هم باشن ب منم میگ یا بیا یاهم بریم ک خوشحال میشم اگ هم برات نشد من میرم 

من شاغل هستم

بنظرتون من چکار کنم برم یا نه 

خانواده همسرم هم میخان برن تهران همراه برادرشوهرم اما مادرشوهرم ی بارم ب من نگف ک شما هم بیا یا برات میشه بیای قبل رفتنش دورهم باشیم اونجا

برادرشوهرم تهران زندگی میکنن و چندروزی اومدن اینجا سربزنن و میخان برن تهران ک بره 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بنظرم توکاری به مادرشوهرت نداشته باش ک چرا نگفته ،وقتی همسرت میگه بیا باهم بریم خوشحال میشم کنارش باش و اجازه نده تنها بره 

گاهی سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرف بزنی، گاهی سکوت میکنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری، سکوت گاهی یک اعتراضِ وگاهی هم انتظار امابیشترمواقع سکوت برای اینه که هیچ کلمه ای نمیتونه غمی که دروجودت داری توصیف کنه و این یعنی همون (تنهایی) 😔 تجربه بهم ثابت کرد اونی که میخوای توو زندگی هیچوقت نمیشه، فهمیدم کسی که باهاته الزاماً دوست نیست.فهمیدم که بیتفاوتی بزرگترین انتقامِ.. تنفر ی نوع عشقِ، دلخوری وناراحتی ازمیزان اهمیّتِ.. غرور بزرگترین دشمن وخدا بهترین دوستِ.. فهمیدم رفتن همیشه ازروی نفرت نیست، هرکسی زبونش نرمِ دلش گرم نیست.. هرکی اخلاقش تنده جنسش سخت نیست.. هرکی میخنده بدون دردوغم نیست.. ظاهر دلیلی برباطن نیست.. فهمیدم کسی موظف به آروم کردنت نیست.. فهمیدم جنگ کردن باخیلیا اشتباه محضِ.. فهمیدم خیلی موقع ها خواسته هات حتی باگریه والتماس هم انجام نمیشه.. فهمیدم گاهی اوقات توو اوج شلوغی (تنهاترینی).. گاهی اوقات صمیمی ترین دوستت میشه غریبه ترین آدم.. گاهی اوقات باهمه وجودت کسیو دوست داری که اون نمیبینتت.. گاهی اوقات بایدرفت....باید دل کند....باید گذشت....باید رد شدو عوض شد😔    
خوب برو دیگه مهم خوشحالی اونه تو باید با رفتارات بهش ثابت کنی که همیشه کنارشی چرا دو دلی

جمعه میخان برن تهران

اخر هفته بعد هم میخاد بره،بنظرتون تمام این یه هفته رو برم خونشون اونجا؟اخه نظر همسرم اینه ک  ی هفته رو پیش هم باشن 

خیلیا میگن اجازه نده انها بره ،تنها بره چی میشه؟؟

من باشم نمیزارم همسرم تنها بره چون حس میکنه برای حرفش ارزش قائل نشدی .بالاخره برادرشه شماهم نری اون میره ولی همیشه توو ذهنش میمونه ک تنهاش گذاشتی

 خودتو بزار جای همسرت اگر خودت بودی و تنها میرفتی همسرت همراهی نمیکرد شمارو آیا درجمع خانواده ات حس تنهایی نمیکردی ک شریک زندگیت کنارت نیست

گاهی سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرف بزنی، گاهی سکوت میکنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری، سکوت گاهی یک اعتراضِ وگاهی هم انتظار امابیشترمواقع سکوت برای اینه که هیچ کلمه ای نمیتونه غمی که دروجودت داری توصیف کنه و این یعنی همون (تنهایی) 😔 تجربه بهم ثابت کرد اونی که میخوای توو زندگی هیچوقت نمیشه، فهمیدم کسی که باهاته الزاماً دوست نیست.فهمیدم که بیتفاوتی بزرگترین انتقامِ.. تنفر ی نوع عشقِ، دلخوری وناراحتی ازمیزان اهمیّتِ.. غرور بزرگترین دشمن وخدا بهترین دوستِ.. فهمیدم رفتن همیشه ازروی نفرت نیست، هرکسی زبونش نرمِ دلش گرم نیست.. هرکی اخلاقش تنده جنسش سخت نیست.. هرکی میخنده بدون دردوغم نیست.. ظاهر دلیلی برباطن نیست.. فهمیدم کسی موظف به آروم کردنت نیست.. فهمیدم جنگ کردن باخیلیا اشتباه محضِ.. فهمیدم خیلی موقع ها خواسته هات حتی باگریه والتماس هم انجام نمیشه.. فهمیدم گاهی اوقات توو اوج شلوغی (تنهاترینی).. گاهی اوقات صمیمی ترین دوستت میشه غریبه ترین آدم.. گاهی اوقات باهمه وجودت کسیو دوست داری که اون نمیبینتت.. گاهی اوقات بایدرفت....باید دل کند....باید گذشت....باید رد شدو عوض شد😔    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792