منم اعتیاد . قرص . کتک . خیانت بارها و بارها .
هر چی که فکرشو کنی دیدم . منم تو شرایط خاص تلفنی بهش خیانت کردم . الان تموم کاراش فراموش شده منو کرده هرزه عالم. شب و روز برام نزاشته . خواب و خوراک ندارم . هر روز و هر لحظه جلو بچه هام همه نوع خرف زشتی بهم میزنه . منم محبورم ساکت باشم
دلم میخواد طلاق بگیرم ولی هیلی میترسم
اول خونوادم وضع مالی زیر خط فقر دارن
دوم دوتا بچه دارم
سوم شوهرم یه وحشی به تمام معناست . نمیتونم باهاش مقابله کنم .خیلی میترسم
همه نوع خفت و خواری تو این چند سال کشیدم ولی از طلاق میترسم هر چند میدونم بهترین راهه
امروز به یه فال گیر گفتم فالمو گرفت گقت دادگاه و دعوا و جدایی میبینم بیشتر ترسیدم