امروز از صب فقد رو مخم بود و حرص میداد.منم صب پریود شدم و اخلاقم داغووون.بچه هم از یه طرف شلوغکاری میکرد.دیگ مغزم در حال جوشش بود.هی گفتم ببین من پریودم ب من نپیچ اعصاب ندارم.گوش نداد.سرترالین خوردم یدونه ک بتونم دووم بیارم تا شب تو این دیوونه خونه.هی شوخی های بی مزه کرد.هی شوخی رکیک کرد.هی رف رو مخم.بچشو دو دقه نگه نداشت من استراحت کنم.تا شب تحمل کردم از حرص یکسره عرق میکردم.خودشم میدید عوضی میخندید.از اخر پاش زخم بود انقد خاروند خون زد بیرون.مالید ب انگشتای دستش و اطراف همون زخمه.باز هی میخارید.گفتم پاشو بشوز.گف میشورم.منم مبلام روشن.خودمو زدم داد زدم میگم پاشو بشور.با اکراه بلند شد.دیدم قلبم انگار باد کرده از ناراحتی و بی اعصابی ب خدا یه وضعی بودم.دیدمرف سمت سینک اونجا بشوره خونارو.اونجام پر ظرف.حس کردم بی هوش میشم الانه
تیکر رسیدن به وزن ایده آلم.وزن اولیه ۸۰😑_ وزن فعلی ۵۶ _ هدف اول ۶۵ ✌ _ هدف دوم ۵۶✌ با قد ۱۶۸✌✌خدایا ممنونم ک کمکم کردی و ب وزن ایده آلم رسیدم.الهی شکر
منم چن روز پیش رفتیم طبیعت گردی خودم داشتم به راحتی از رودخونه رو سنگا رد میشدم یهو سوپرمن دستمو گرفت که از این ور بیا من نگهت داشتم دا مت بیا که زارپی با زانو افتادم رو سنگ و گل کنار رودخونه چشمتون روز بدنبینه انقد دردم اومده بود بلند شدم کلی با مشت زدمش هرماری کردم بندازمش تو رودخونه زورم نرسید میخندید بیشتر حرصم میگرفت هنوزم حرصیم زانوم کبود شد خووو