ما خونمون شوفاژ داریم زمستون جواب نداد از گاز خوراک پزی یه گاز گرفتیم برا وصل کردن بخاری
بماند ک کارش واقعا خطری و غیر قانونی بود
بعد این شلنگ از پشت محفظه گاز رد میشد تا برسه ب بخاری تو این مدت اتفاقی نیفتاده بود
الان رفتم نهار بپزم گذاشتم شعله وسط نمیدونم چرا شعله گرفت به شلنگ.اتیشی میزد بیا و ببین داشتم سکته میکردم تنهام بودم با بچم.دوییدم دستمال ورداشتم از ترس انداختم روش دستمالم اتیش گرفت.ولی شانس اوردم خیس بود خاموشش کرد.بعد کاز عین چی از سوراخ شلنگ با فشار میومد بیرون.این ضامن گازم گم شده بود ک حداقل گازمو ببندم.حالمو تصور کنین...
دستمال خیس کردم گذاشتم رو سوراخش و دوییدم پایین.رفکم سراغ مدیر نبود رفتم سراغ طبقه اولی اونم بدتر از من هول کرد حالا مامانش رفت سریع گازمو از حیاط بست.نهارم قراره دوستم بیاد هنوز هیچ غلطی نکردم منتظرم بابام بباد درستش کنه.چه بد شانسم من.ولی خدایا شکرت.بچه ها تا مرگ واقعا هیچ فاصله ای نداشتم