بیتگی ب اخلاقشون داره فقط. مادرشوهر و حاری من مهمونی ب مهمونی رنگ خونمو میبینن. حتی بشه یه سال
یکم بدجنس و بی ادب باشی نمیان😂
به حدی از تنهایی رسیدم ک ارزو دارم کاشکی تو این شهر اونام بودم و باهم زندگی میکردیم
واس من زیادنمیان خدایی ولی دلم‌میخادخونه‌مستقل داشتم اخه همش روابطمو ورفت وامدام وکلاهمه‌چیم تحت کنترل وزیرنظره
ازمدل خونمم خوشم‌نمیادقدیمی ودرب وداغونه
کلابدبختم یادم‌ننداز
جاداره بگم علاوه بر مادرشوعرم جازیمم همسایه ام هست
هییئ خواهر😭
منم طبقه بالا میشینم.کلا از همون اول زیاد نمی رفتم وقتی که بهم بگن بیا میرفتم.کاری چیزی هم حتا اگه داشتم اصلا نمیگفتم بهشون خیلی سرسنگین مثل یه همسایه که باهاش رودرباستی داشته باشی .حتا وقتی بجه دار شدم نگذاشتم بره وخیلی بیاد.حتا هی نیخواستن دخالت کنن وقتی بچم گریه میکرد منم میپیچوندمشون دیگه کاری به کارم ندارن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
