الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
منم تو یه ساختمونم اما تا دعوت نکنم نمیان وقتی بیان لباس مهمونی میپوشم که فکر نکنن باهاشون راحتم و بعضی مناسبتا دعوتشون میکنم حالا یا ناهار یا شام اونا هم جدیدا یاد گرفتن دعوتم میکنن
دلیل ندارد بـہ توفکر کنم تو ناخوآگاه در ذهن منی...برای حل شدن مشکلاتمون یه صلوات مهمونم کنید...مامان جون نمیخوای بیایی تو دلم نمیخوای منم حس مادر شدنو بچشم چشم انتظارتم عزیزمادر بیا و سوپرایزم کن بیا و تنهایامو جبران کن بیا همدمم شو بیا که پا به پای هم بچگی کنیم اگه من بچگی نکردم با هم دیگه جبران کنیم اگه حس مادر و دختریو نچشیدم بیا منو تو با هم بچشیم منتظرتم عشق کوچولوی من💖
منم همینو میگم ولی قبول نمیکنه میگه تا خونه نخریم اینجاییم
بگو نه دوست ندارم تمام.همیشه که نباید حرف اونا بشه.بگو تو که صبح تا شب سرکاری من باید با خانوادت سرو کله بزنم پس دوری و دوستی و ترجیح میدم که احتراما حفظ بشه
فکر بستنی تو فریزر نمیزاره بخوابممم.....طفلی هم تنهاست هم سردشه😪😪😌
مادرشوهر من زیاد نمیادش ولی نیش و کنایه میزنند خسته شدم دوست دارم خلاص شم زودتر
وای اره نیش و کنایه هاشون از همین نامزدی شروع شده من کمی چاقم هی گیر میدن درحالی که غذا اینا زیادم نمیخورما ولی خب کلا خانوادتن تپلیم هی تیکه میندازن خودشونم میبینن ک زیاد غذا نمیخورم ولی از این کارشون دست نمیکشن
خانواده شوهرمن خودشون نمیان یعنی قبل از من جاری بزرگه انقدر انداختتشون بیرون الان کلا خونه ی عروس نمیرن تا دعوت نشن.از جاری متنفرم ولی دراین مورد ازش ممنونم😁
من از همین نامزدی خیلی کم میرفتم خونشون شاید ماهی ۱.۲ بار ولی جاریام زیاد میرن مامانم میگه شاید بفهمن تو کم میری بخاطر اینه که اوناهم کم بیان خدا کنه اینطوری باشه