در این چند متن مرتبط سعی میکنم ابهام ذهنی برخی از شما را در خصوص آنچه شانس و بد شانسی یا تقدیر میدانید از بین ببرم و حقیقت چگونگی رخدادهای زندگیتان را برایتان تشریح کنم.
بگذارید بازی بزرگ را یکبار مرور کنیم. خود برترتان بر طبق درجه و تعالی که از تجربه ها و تکامل های قبلی دیده و بنا به هدفی و اشتیاقی، اکنون و در این مرحله از بازی ، شما را با تمام خصوصیتهایی که دارید انتخاب کرده. مطمئن باشید این بهترین انتخاب خود شما بود ، حتما این وجود را دوست داشتید که آنرا برگزیدید و اگر اکنون نواقصی احساس میکنید ، اگر رضایتی ندارید اشتباه از فکر فعلی شماست ، چون یا هدفی که پشت صحنه برای رشد و تعالی داشتید را نمی دانید یا میزان تعالی خود و تجربه های زندگی های قبل را به خاطر نمی آورید که منجر به چنین انتخابی گردید. یادتان رفته که اکنون در این زندگی و به همین صورتی که هستید با انتخابهای درست و متعالی که میتوانید داشته باشید قادر خواهید بود به رشد و نموی بالا برسید. اگر در انتخابهایتان در زندگی نارضایتی دارید بدانید که زندگی هنوز جریان دارد و میتوان انتخابهای دیگری انجام داد و رضایت ایجاد کرد. و نیز گفته بودم همینک و اکنون در همین شکل زندگی با تمام کم و کاستی هایی که دارید می توانید همه حلقه ها را تکمیل کنید.
اشاره ای کردم به اینکه اگر خرد جمعی چتری بزرگ در مقابل نور بازکرده باشد و اراده و نور فردی ما به آن اندازه کافی نباشد که بتوانیم چتر باز شده بزرگ را ببندیم بهترین کار عبور از زیر چتر و بهره مندی از نور است ، آن جمعی که چنان چتری برپا کردند اگر آگاهی داشتند یقینا چنین چتری را بر نمی افراشتند ، پس شما که از وجود چتر آگاهی دارید از آن رد شوید و در آنجا که نور است بایستید، آنگاه میتوانید ایستادگان زیر چتر را به جایی که هستید فراخوانید و با توجه دادن آنها به نور قطعا دیگر کسی دسته آن چتر را نگاه نخواهد داشت ، این راه حل مشکلات کلان و بزرگ جوامع است اما ... در مقابل مسائل بیشماری است که مرتبط با شخص شما رخ میدهد و زندگی را بر شما سخت و دشوار میکند.
خود را با کلماتی چون تقدیر،قضا و قدر و شانس! فریب میدهید و عملا خود را ناتوان و مطیع در برابر هر آنچه بر سر شما فرود می آید میکنید، نقش خالق بودن خود را نفی و هرچه بر شما دیکته شد را می پذیرید! هر برگی که بر زمین می افتد نه به طور تصادفی یا شانسی بلکه به واسطه نیروها و پارامترهای بیشمار نامرئی که همچون تار و پودی تمام اجزا کیهان را به یکدیگر متصل کرده رخ میدهد. تمام دنیای اطراف شما توسط افکار شما خلق میشود ،آنچه در زندگی شما بعنوان شکست یا پیروزی در زندگی رخ میدهد بر اساس کلمات، جملات ، تصاویر و افکار پنهانی و درونی شما بوجود می آید. شما در هر لحظه در حال خلق کردن لحظات زندگی خود هستید ولی این مساله چنان بی وقفه و پشت سر هم و متوالی رخ میدهد که متوجه خلق آن لحظات توسط خودتان نمیشوید، در تمام مدت زندگی خود را اینگونه ساختید ، باور نمیکنید اما ساختار عالم بر همین منوال بنا شده است.
فرآیند خلق افکار اینچنین است :
ماده انرژی متراکم و فکر انرژی خالص است. انرژی خالص حاصل از فکر از بین نمیرود ،این انرژی از فکر شما وارد عالم هستی میشود و تا ابد ادامه می یابد. همه افکار با هم مرتبط هستند و با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند، انرژی های مشابه همدیگر را جذب می کنند و توده ای از انرژی مشابه به وجود می آورند و وقتی مقدار انبوه و غیر قابل تصوری انرژی مشابه به وجود آید ماده بوجود می آید و ماده هم تا زمانیکه ساختار آن توسط انرژی مخالف یا غیر مشابهی از هم گسسته شود باقی میماند.هرچه تعداد و میزان نیروی افکار همگرا و مشابه بیشتر باشد تاثیر یا تغییر آن در زندگی پررنگتر خواهد بود و وقتی تعداد زیادتری از افراد یک جامعه روی یک موضوع خاص تمرکز داشته باشند آن موضوع با قدرت و سرعت بیشتری به وجود می آید. دولتها و حکومتها از اینرو با تبلیغات و یا دروغ تلاش میکنند آگاهی جمعی جامعه خود را به سمت و سویی که مد نظرشان هست جلب کنند ، در حقیقت به طور رایگان از نیروی فکری درونی آنها به نفع افزایش قدرت و ثروت خویش بهره کشی میکنند ، ولی اگر مردمان یک سرزمینی آگاه به نور و مسلط بر درون خود باشند هیچ دولتی و هیچ حکومتی توانایی تسلط بر افکار آنها را پیدا نخواهد کرد، اینرا آنان نیز به خوبی میدانند و از اینرو هرجا که متوجه حضور آگاهی شوند با تمام قدرت تلاش در خاموش کردنش میکنند.
ادامه در پست بعد...