سلام چند روزه نميدونم چمون شده همش درحال دعواييم. از سه روز پيش شروع شد
اگه حوصله داريد كامل توضيح بدم نهش بگيد چيكار كنم. خسته شدم بلكه شما بتونيد درست راهكار بديد
از سركار اومد گفتم قرار بود بزيم خريد امروز بريم گفت بايد برم بازم سركار. شغلش ازاده
نميشه. فردا بريم. منم ناراحتم شدم يه كم تو قيافه بودم سرسنگين جواب ميدادم. اخر شروع كردم بحث كردن كه اومدي نيم ساعت بخوابي خب به جاش بريم بيرون. همش تو تصميم ميگيري كي بريم همش فكر كاري و نظر من مهم نيست و فلان. بعد رفت خوابيد تو اتاق منم رفتم پذيرايي و گفتم ديشب تا دير وقت منو به خاطر ... بيدار نگه داشتي اما حالا خواب خودت واجب شده و اينا
بيايد بقيه ش رو بگم زود