سلام بچه ها شب بخیر اول بگم ما ساکن یکی از شهر های نزدیک تهرانیم پدرم و مادرم یه خونه قدیمی داشتن و خودشون با مادر بزرگ پیرم زندگی میکردن بعد ازدواج برادر بزرگه پدر خونه قدیمی فروخت دوتا اپارتمان خرید به نام خودش که یکی داده داداش بزرگه بشینه با خانومش اون یکی هم اجاره دادن وبه برادر کوچیکم گفتن اجارش برای تو ولی مادرم هی به داداشم میگفت خونه تو هست, حالا یه دختره اویزون داداشم شده که مطلقه هست و بهش گفته خونه رو بفروش یه خونه کوچیکتر بخر و دویست بده ماشین بگیر ناگفته نمونه که ماشین بابام که پژو هست هر وقت بخواد بر میداره الانم داداشم گیر داده به بابام که بفروش اخه عاقلانس این کار بعدشم میخواد این دختره رو بگیره اعصاب هممون ریخته بهم
عجب ,اگه اسمشه که هیچ اگه نیس مه یه گوشتون در یکی دروازه
اینم بگم مادر بزرگم فوت شده پدر و مادرم خونه ندارن و منتظرن خونه وراثی فروش بره خونه بخرن و مابقی پولو برای کسب و کار برادرام بدن چون هر دو تقریبا بی کارن
حالا ازدواج با مطلقه ک اشکال نداره
اما فروش خونه برای خرید ماشین حماقته
خونه بابا مامانته، به دختره و برادرت هیچ ربطی نداره دخالت کنن، محلشون ندین
چقد قاطی نوشتی
به جای اینکه رو به روش وایسین کنارش وایسین که بهتون اعتماد کنه مطلقه بودن جرم نیست ولی واقعا از لحاظ اخلاقی راجع بهش تحقیق کنین
درست نیست تا بیاد تو زندگی یکی دستور بده که چی کار کن چی کار نکن
کارشو توجیه نمیکنم ولی مطلقه بودنش هیچ اسکالی نداره
فکرنکنم کاری بتونید کنید
داداش منم یکیو میخواست الانم زنش شده،چقد گفتیم اینکارو نکن،چقدر با بابام دعوا کردن، نزدیک ۲سال یعنی ما همش خونمون دعوا و استرس بود
اخر سرم رفت خودش تنهایی خواستگاری،و عقد کرد😑الانم مشخصه پشیمونه ولی ب روش نمیاااره
عزیزم اگه بخاطر مطلقه بودن اعصابت خورده. واقعا دلیل درستی نیست.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
