جدابشم یا ادامه بدم؟ 💔😞

به بابات بگو زنگ بزنه خونشون بگه همه چی تموم.یه چندتا بدو بیراه بگه:بگه دختر رو نامزد کردیم خوشبخت بشه نه اینکه هردیقه ناراحتش کنین ازالان بیاریش بزاریش خونه باباش.

وسایلا رو هم پس نده که داغ بمونه روی دلشون.فقط اگه ازاون به بعد زنگ زدن دیگه جوابشونو نده.

عزیزم منم اویل عقدم شوهرم اینجوری خیلی خیلی عاشق هم بودیم.شب میرفتیم بیرون سر یه چیزایی بحثمون میشد یهو میگفت ببرمت خونتون و میبرد منو دم در پیاده میکردوم میرفت یا میرفتم خونشون نصف شب میخابیدم دوباره سر یه چیزی بحثمون میشد ساعت ۳ نصف شب میگفت پاشو اماده کن ببرمت خونتون و  و وووو..تا اینکه باهاش بر خورد کردم گفتم دفع اول و اخرت باشه اینجوری بر خورد میکنی این بچه بازیا چیه دیگ بمیرم نمیام پیشت ...هنوز ادامه دارد

عزیزم اینجور ادما بهتر نمیش. بدتر میشن. صد بارم ممکنه قول بدن ولی درست بشو نیستن. لطفا یه تصمیم درست بگیر و.اگر به هم زدی به خواهش و.التماسهای خودشو.خانوادش هیچ توجهی نکن. خدا دوستت داره که الان داری میبینی. 

تمومش کن اگه ادامه بدی روزی هزااااار بار میگی چرا همون روز تمومش نکردم اینا همش نشونه است واست که بشناسیش نشونه ها روعلیه خودت بکار نبر خودت که دشمن خودت نیستی و قرارم نیست خودت سر خودت کلاه بزاری و یه عمر با اخلاقش بسوزی و بسازی هنوز عقدم نیستی خیلی راحتتره

این نظرهم فکرخوبی بود 👍👍👍👍

عزیزم اگه دقیقا همین که گفتی هست

بدون تردید جدا شو همه چیز به کنار احترام نذاشتن

به بزرگتر تحت هر شرایطی قابل بخشش نیست

این یعنی ذاتا گستاخه

همش بخاطر بی زبون بودنته که اینجور خوردت میکنه دوبار جوابشو بده و اشتی ام نکن ببین چجور عوض میشه. ابجیمم همینطوره شوهرش تا دلش میخاد به فحش میبندتش ولی این هیچی نمیگه و فقط گریه میکنه زبون دراز بودن من تو همه فامیل پیچیده هیچکی ام به پر و پام نمیپیچه هیچکی ام ازم انتظار ساکت بودن نداره میدونن یچی بگن جواب بدی میگیرن اینجور باید باشی تا هرکی هرکی نتونه کوچیکت کنه غرور چیزی نیس که هرکی از راه رسید بشکنتش.

من یکی از اینا دارم زندگی رو خیلی سخت میگیرن جونت رو به لب میرسونه یا جدا شو یا مدت آشناییت و بیشتر کن

این عشق نیس فدات شم عادته بعد ی مدت از سرت میوفته

وقتی یکی دیگ پیدا شه اون احترام و توجهی ک لایقشی رو بهت بده میفهمی دنیا چقد قشنگه و تو چقد باارزشی

عزیزم بهتره از یه مشاور کمک بگیری

من بودم اجازه نمیدادم خانوادم به پسره زنگ بزنن اونم تو اوج عصبانیت مرد ، بعدش اینکه با این جور مردا فقط باید صبر ایوب و سیاست داشته باشی تا یه ذره شاید درست شه ، اجی جون بازم با مشاور تماس بگیر یا حضوری برو خدایی نکرده نامزدت مشکل نداشته باشه ، ولی در کل اقایون عصبی شدن

عشق کیلو چندهههه اخه

دیووونه یکیو پیدا کن اون عاشق تو باشه؛نه تو عاشق اون.تو میخوای هرروز جون بکنی که اونو راضی نگهداری؟؟؟؟

یا دوست داری که یکی باشه که همیشه مواظب باشه تو رو ناراحت نکنه:دل تورو نشکنه.

نترس مرد قعطی نمیاد و نمیترشی.اتفاقا تجربت زیاد میشه انتخاب بعدیت رو عاقلانه میگیری

خب عزیزم یکم عاقلانه فکر کن و سعی کن برخلاف فکر و اطمینان اونها عمل کنی!...زندگی یکی دو روز نیست..ارزش خودتو و خانوادتو حفظ کن...سعی کن به ذهنتم خطور نکنه که اشناها میفهمن ک جدا شدین و بد میشه...تنها راه خلاص شدنت تموم کردن این رابطه س!

تو ازدواج عزت و احترام متقابل حرف اولو میزنه ک از همین ب بسم الله رعایت نکردن....سعی کم غیدشو بزنی تا از زندگی نبری

منم مثل تو بودم با هم دوست بودیمم....خلاصه چندین بار تکرار کرد و منم جواب اینکاراش میدادم قهر میکردم و نمیرفتم پیشش اونم طاقت دوریم نداشت چون دوسم داشت و دلش میخاس پیشش میبودم و از کارش پشیمون میشد تا بعد از مدتها درس شد و دیگه کارشو تکرار نکرد..شاید نامزد توام درس بشه یه کارایی کن یه حرفایی بزن بهش پشیمون بشه