الان تقریبا سه ماهه از زمانی که شوهرم بهم خیانت کرده میگذره اوضاع روحیم بهتر شده بود تا اینکه یه اتفاق کاملا بهمم ریخت دوباره
موضوع این بود که من شماره دختره رو تو گوشیم سیو داشتم اتفاقی دیدم عکس پروفایلشو عوض کرده و منم از سر کنجکاور عکسشو دیدم یه عکس قدی از خودش گزاشته بود که هیکلش توش مشخص بود و خوب بالاتنه بزرگ و قشنگی داشت
هرچند از لحاظ ظاهری جوونتر و قشنگترم حداقل از نظر خودم اما از لحاظ هیکل احساس کمبود کردم من همیشه نسبت به س.ی نه هام احساس خوبی نداشتم چون کوچیکن
و میدونستم شوهرم بزرگشو دوست داره به شوخی و.. گفته بود و با دیدن عکس این دختر واقعا احساس کم بودن کردم
من با دختری که با شوهرم در ارتباط بوده حرف زده بودم اما هیچوقت ندیده بودمش
من سر شنیدن حرفاش و خوندن پیاماشون همون سه ماه پیش واقعا زندگی رو سرم آوار شده بود اما با دیدن هیکلش اعتماد به نفسم که له شده بود له تر شد (من همیشه ورزش میکنم و هیکل خوبی دارم حتی بعد از زایمانم کسی باور نمیکرد اینقد زود شکمم تخت بشه و... )
اونقد حس بدی داشتم که دیگه دلم نمیخواست بااش زندگی کنم و کلی شوهرم باز معذرت خواست بغلم کرد و سعی کرد آرومم کنه منم یه عالمه حرف بد بهش زدم حرفایی که تو دلم مونده بود
گفتم تو باعث میشی من حس بدی به خودم داشته باشم من کسی رو میخوام که منو برا خودم بخواد من دیگه تورو باور ندارم و...
بعد از یه دعوای یه ساعته که همش من حرف میزدم آرومتر شدم 
میفهمم اون میخواد جبران کنه اما خیلی برام دردناکه و هنوزم حس بدی به این موضوع دارم
تجربه تلخ و بزرگ: اگه بعد از خیانت میخواین با شوهرتون دوباره زندگی کنین و باهم زندگیتونو بسازین لطفا لطفا لطفا تو رابطه گذشته همسرتون کنجکاوی نکنین چون غیراز رنج براتون چیزی نداره