2777
2789
عنوان

اشکام امونم نمیدن دلم خیلی گرفته!

| مشاهده متن کامل بحث + 1965 بازدید | 45 پست
آخی بنده خدا خیلی سخته نه منظورم این بود اونا به مهمونات بفهمونن بارداریت سخته ملاحظه کنن
خدایا من به وعده های تو ایمان دارم و مطمنم روزی فزرندی هم به من میدی من 4 ساله انتظاز کشیدم تو خودت گفتی ان مع العسر یسرا.منتظر آسونیم دیگه طاقت سختی ندارم
وای روژین دوست دارم بغلت کنم و منم گریه کنم منم شرایطم مثل تو بوده و میتونم درکت کنم فقط من بچه نداشتم . بمیرم واسه اون طفل معصوم ایشالا این روزا زود بگزره امان از آدمای بی ملاحظه
وقتی خدا عزیزترین کسم یعنی مادرمو گرفت وبعد یه دختر زیبا و سالم بهم داد به معنی این بیت ایمان آوردم خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ای اسما جان کاش همه فهمشون بالا بود اتفاقا مهمونایی ک دارن میان 100درصد میدونن حالم خرابه پشت تلفن گفت یکیشون آخی طفلی ....حالا ما رو ببینی خوب میشی....داشتم آتیش میگرفتم.هیچکی باورش نمیشه تو چه شرایطیم ...فقط دل پاک بچم میدونه و خدا
گاهی باید در مشکلات سکوت کرد، شاید خداحرفی برای گفتن داشته باشد
واقعا که ملت چقدر رو دارن البته ببخشیدها
خدایا من به وعده های تو ایمان دارم و مطمنم روزی فزرندی هم به من میدی من 4 ساله انتظاز کشیدم تو خودت گفتی ان مع العسر یسرا.منتظر آسونیم دیگه طاقت سختی ندارم
مامان فسقلیا کاش بودی و بغلم میکردی بس گریه کردم بیصدا داغونم دلم یک بغل محبت میخواد و های های گریه....
گاهی باید در مشکلات سکوت کرد، شاید خداحرفی برای گفتن داشته باشد
وایییییییییییییییی عزیزم عوضش قراره یه نینی با موهای پرررررررررررررررررررر پشت گیرت بیاد بسلامتی... نی نی ها که مو دارن اینطوری مادر و بعذاب میندازن
خیلیا پایِ معرفتِ خودشون وایسادن نه خوبیِ شما !😏
یکی از دوستام دوقلو حامله است از وقتی فهمیده بارداره در خونش قفل زده اومده خونه مادرش....اصلا هم ویار نداره مادر شوهرش هم همش داره براشون غذا و میوه و ....میبره....شوهرشم میاد خونه مادر دوستم ازشو میکشه....خود دوستم میگه عین دوران نامزدیمه همه تحویلم میگیرن....اونوقت دقیقا شرایط من برعکسه
گاهی باید در مشکلات سکوت کرد، شاید خداحرفی برای گفتن داشته باشد
منم بد ویار بودم معده درد و حالت تهوع شدید آما آگه رانیدیدین و شربت آلومینیوم نمیخوردم میمردم چرا دکتر به شما نداره این‌ها رو ?
قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم.وای از تو چقدر سخت است همینقدر جدایی.
سلام عزیزم به نظرم فقط به فکر خودتو بچه هات باش رودربایستی رو هم بزار کنار و خیلی رک به همه اعلام کن که نمیتونی مهمون قبول کنی حتی مادر خودت و همسرت من چون تجربه دارم میگم وقتی بارداربودم هر کی به یه بهونه ای میومد و چند روز میموند مثل قبل بارداریم منم چیزی نمیگفتم ولی همین آدمها ویا بچه هاشون وقتی باردارشدن حتی یک وعده ناهار و شام هم کسی رو تحویل نمیگرفتن چه برسه به چند روز!
رژین جان من تو غربتم الان پا به ماهم مامانم ١٨ وقت سفارت داره که بهش ویزا بدن به امید خدا من تا ماه ٥ هیچ چیز جز ماست و نون نتونستم بخورم
تو این ماها آرزوى به دلم موند غذایى که دوست دارم بخورم ، اینجا تازه رستوران ایرانى هم نیست جالبه بگم حتى مغازه ایرانى هم نیست حوس بامیه کردم و سوهان ههههه
اما وقتى چاره اى نیست چه میشه کرد

تازه شاید زایمانم هم مامانم نباشه
بازم توکل به خدا، من بعد یه مدت دیدم دارم خودمو اذیت مى کنم وقتى زیادى فکر مى کنم بی خیال شدم

دیدم خودم هستم و خودم

حالا شما اگر مى تونى برو خونه مامانت براى چند هفته

دیگه هم براى مهمونات چیزى درست نکن به شوهرت بگو بره بیرون غذا بگیره، چند بار این کارو کنى شوهرت بیشتر درکت مى کنه و فامیلها هم بیشتر حساب کار دستشون میاد به حرف دیگران هم اهمیت نده همیشه آدمهاى حرف مفت زن زیادن
خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.

او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد

در اندرون همه ما خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند
بگردم الهی

یعنی چی!!چقدر مررو

من جای تو بودم میزنگیدم بهشون میگفتم دکتر بهم استراحت مطلق داده.ببهشید نمیتونم ازتون پذیرایی کنم.یا اگه روت نمیشه به شوهرت بگو بگه.یا به خانواده هاتون بگین بهشون بگن.بگو دکتر گفته اصلا از جات تکون نخورررر

چه معنی داره بیان تلپ شن خونت!!!
عزیزم کاش به جای حرف میتونستم برات کاری کنم ولی کاش خودت بری پیش مامانت هر چقدر هم سخت باشه از این وضعیت بهتره به فکر ناراحتی هیچ کس هم نباش خواهر من مثل تو هست ولی مامانم همش بهش میرسه ومنم گاهی دلم میخواد مامانم به منم برسه منم ماه اخرم ولی از وقتی خواهرم باردار شد دیگه از کمک اونا دل بریدم چون نمیتونه به دوتامون برسه من ویار واینا ندارم ولی خییلییی درد دارم ویه پسر دو ساله هم دارم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792