مدیرم بود تو شرکت روز اول موقع مصلحبه کارم دیدمش ودید منو . یسال بعد پیشنهاد داد .
تو محل کارم.داشتم با دوستم بدجوری بحث میکردم .شوهرمم روبرو ایستاده وزل زده بود بهمون.انقدر عصبانی بودم که یه لحظه پاشدم برم بهش بگم آقا چرا نگاه میکنی به توچه...که نمیدونم چیشد پشیمون شدم.
برا کنکورم میخواستم با ی پسر درس بخونم چون حس میکردم دخترا حسودن تو تل تو ی گروهی باهاش آشنا شدم و روبرو مطب دندون پزشکی دیدمش نوبت داشتم
توی دانشگاه
داخل آلاچیق نخلسان دانشگاه داشتم سانویچ میزدم اونم نشسته بود داشت گوشیش چک میکرد
سر کلاس دیدمش
ولی به طور مشخص جزوه دستش بود تو محوطه دانشگاه از استادمون سوال مپیرسید😒خرخون
هیچی رفتیم با خواهرام دربی و سفره خونه ببینیم،اونجا باهاش کل کل کردم و رفیق شدیم و الان نامزدمه😂اون قرمز من آبی🙅
درراه مدرسه بودم اونم مغازش
این سوالو پسرم چند وقت پیش ازم پرسید، گفت مامان بابا رو اولین بار کجا دیدی، گفتم خونمون، باباش گفت، تو یادت نمیاد؟ اولین بار اومدم دم دبیرستانتون، با موتور جلوت تک چرخ زدم، بهت نامه دادم، چشمک میزدم!!! پسرم باورش شده بود، چشماش ۶ تا شده بود، هی میگفت مامان راست میگی، بگو بخدااااا😂
اولین صحنه هایی که یادمه بچه بودیم داشتیم تو حیاط بازی میکردیم
عروسی درحال رقص 😄
بیچاره ما مجردا😢
