۲۵ مرداد ۱۴۰۰ نحس ترین روز زندگی من بود … روزی که از خواب پاشدم گفتم صبحانه بخورم به بابا زنگ بزنم حالشو بپرسم اما …. گفتن یتیم شدی … بدبخت شدی …. دیگه زندگی برام تموم شد … همون روز همون ساعت من مردم … لطفا برای پدرم و ارامش خودم یه صلوات بفرستید 😔😔😔 خیلی زیاد محتاجم ….
نگران نباش با بزرگ شدنش اوضاع بهتر میشه، ماههای اول سخته چون بی خوابیش زیاده ، مخصوصا اگه افسردگی هم بگیری، هر وقت خوابه یکم به خودت برس تو خونه، بیرونو که همه نمیریم به خاطر کرونا
نگران نباش با بزرگ شدنش اوضاع بهتر میشه، ماههای اول سخته چون بی خوابیش زیاده ، مخصوصا اگه افسردگی هم ...
من زیاد اهل بیرونم نیستم تمام تفریح من رفتن به خانه باغه خیلی هم لاغر شده صورتم موهام به شدت ریزش داره اصلا دوست ندارم آینه رو نگاه کنم از خودم بدم میاد
والا من پرگناکر میخوردم ، خوب بود، دوستمم میخورد خیلی راضی بود ، گروونم شدن البته ،زن داداش منم پریناتال میخورد اذیت میشد از این ایرانیا میخورد که جلدش صورتیه خیلی سرحال میشد، شوهرمم یه مدت از این ایرانیا خورد اشتهاش زیاد شد و چن کیلو اضافه کرد، همراه غذا باید خورد