امروز یکم مریض شده بود غروب رفت دکتر و سرم زد گفت تموم شد میام خونتون..بعد اومد دم در گفت نزدیکم نیا مریض میشی من میرم خونمون قرص بخورم بخوابم، هرچی بهش گفتم بزار منم باهات بیام نزدیکت نمیشم مراقبت باشم، قبول نکرد و رفت....
دلم میخواست منو میبرد پیش خودش خیلییی دلم براش تنگ شده میخوام کنارش باشم😭
فردام نیست سرکاره...پس فردا میبینمش شغلش یک روز درمیونه