همسرم وقتی 6 ساله بود پدرش رو در اثر بیماری از دست داد. وقتی 25 سالش شد مادرش در اثر حمله قلبی فوت شد. همسرم موند و 4 تا برادر که همشون ازدواج کرده بودن و صاحب خونه و زندگی بودن کوچکترین برادر همسرم ازش 10 سال بزرگتر بود.و بقیه به ترتیب بزرگتر و اختلاف سنی زیاد
اون سال یه خونه از ارث پدری داشتن که همسرم گفت برای ازدواج بفروشیمش و چون همسرم کار نداشت و هنوز کارش جور نشده بود بطور رسمی، گفتند اون 4 تا نه خونه ارزشمند میشه و الان وقت فروش نیست همسرم هم به احترامشون گفت باشه اخلاقی نیست مشکلی نیست صبر میکنیم..
اینم بگم برادرش هر کدوم شغل ازاد دارن فروشگاه دارن به ارزش 20 تا 30 میلیارد....خونه ویلایی و ماشین خارجی و گرون...
الان بخاطر وضعیت کرونا چون خرید مردم از فروشگاه خیلی کم شده و نیاز دارن و ترسیدن میگن خونه رو باید بفروشیم...
در حالیکه ما الان نمیخوایم تو شرایط کرونا بفروشیم...چون هم پولمون برا خرید خونه کمه و مستاجریم و هم دارن به نصف قیمت میفروشنش
برادر شوهرم گفت دست تو نیست ارثه و مجبوری امضا کنی!! با این وجود همسرم گفت بچه اش مریض شده دستش شکسته زنگ بزنم ببینم پول لازم دارن یا نه و گفت شماره کارت بده 5 تومن بریزم به حسابت.
از دست همسرم ناراحتم که فکر میکرد برادراش به فکرشن و از دو روز قبل کلی دعوا و بحث داریم..که بابا تو این شرایط کی زمینش رو میفروشه پول نقد کنه بذاره بانک