مامانم چند روز پیش مریض شد رفت دکتر میگه اونجا یه خواهر و برادر مادرشونو آورده بودن دکتر .مادره آزمایش داده بوده گفته بودن کرونا داره .میگه دختره سنش هم خیلی بالا بود داشت گریه میکرد میگه گفتم حالا گریه نکن خوب میشه .دختره گفته جمعه عروسیمه واسه این دارم گریه میکنم
گفتم حالا خدا رو شکر زود فهمیدن یه مجلس آدمو میخواستن آلوده کنن
من نمیدونم چه کاریه اصرار دارن حتما باید عروسی بگیرن