من یه بار خواستم ب خالم بگم زنده باشی گفتم زنده بمونی 😂😂😂
😂😂😂😂😂
خراب کاری قبوله
بچه جاریم بیمارستان بود خواستم بگم مبین بیداره گفتم مبین زندست؟؟😂😂
من ی بار ۴ شنبه سوری پشت بوم اومدم کپسولیی بندازم هوول شدم پرت کردم رفت افتادد توو لوله بخاری همسایه ساختمون بغلی !!!!😐😓
یه صداااای مهیبی دادکل ساختمون تخلیه کردن از ترس 😂😂
حالا یه بار خونهچی جاریم بودیم دوتاجاری کیپ هم نشسته بودیم بخدا پشتی صداداد هههههه نشد بگم من نبودم پشتی بود 😂😂😂
امروز صبح کلی لباس انداختم تو ماشین نمیدونم پوشک پر از پی پی بچم چطووووووور با لباسا رفته بود تو ماشین😑😔😔😔😔😔
یعنی وقتی لباسا رو در اوردم فقط جیغ میزدم سه بار تا الان شستمشون بازم حالم بده .....😐
من حدود ۱۵ سالم بود تو جمع خاله ها و پسر خاله هام گاهی یه حرفی میزدم همه ریسه میرفتن از خنده منم واقعا نمیفهمیدم کجاش خنده داره.میرفتم اتاق گریه میکردم.الان میفهمم چه گندایی میزدم.
من ی بار پسرعمم گفت ژینا عینکمو میدی بعد عاشورا بود ما نذری میدیم خونمون خیلی سرم شلپغ بود عینکو دادم گفت دستت درد نکنع گفتم نوش جان
بندع خدا موندع بود بخندع یا گریع کنع
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
