یکم بیاین بحرفیم دلمون پوکیده

به نظرم مامانت خوب حرفی می زنه.مادره از جون و دل دوست داره.بعدشم دامادش مییشناسه.باور کن زندگی این قدر مشکل داره وقتی شوهرت عقد این جوری می کنه واقعا غیر قابل تحمله.گریه نکن حیف چشم هات عزیزم

بخدا نه یه هفتس باهام بد شده،_،صدبارباید زنگ بزنم تا جواب بده وقتی ام جواب میده میگه کاردارم قطع کن،،،

واااا خب چطو داری تحمل میکنی

هی یادم میفته انگارآتیش میفته به جونم،،،کاری ازدستم برنمیاد چیکارکنم

سنتی ازدواج کردین ؟بالاخره تکلیفتو باهاش مشخص کن اگه دوست داره ک ازین کاراش دس بکشه  اگه دوست نداره تا اخر عمر میخواد اینطوری باشه ازش دل بکن

از دل کندن و تنها شدن انگارمیترسم،،،هرچند از وقتی ازدواج کردم تنهاترشدم،،،،بهش میگم من بخاطر رفتار تو دارم زجرمیکشم چرا اینجوری رفتارمیکنی باهام،،،نمیبینی اینقد گریه میکنم،،،میگه الان من چی بگم بهت زنگ نزن بهم ،،هی میگه کار دارم،،،پولاشم نمیدونم چیکارمیکنه،یه بارگوشیشو نگاه کردم برا یه زن کارت ب کارت کرده بود،،خیلی آروم و محترمانه پرسیدم اینه خانومه کیه،،،یه دعوادرس کرد که‌به‌چه حقی ب گوشیم دس زدی،،،

عذاب کشیدنتو ترجیح میدی ب تنهایی؟الان نه بچه ای هس نه مسئولیتی داری الان تمومش کنی بهتره یا چن سال بعد ؟الان میتونی برا هرکی دلیل قانع کننده داشته باشی نامزدی دوره اشنا شدنه .خودت بهتر میدونی شرایطتو ولی الان با احساس تصمیم نگیر که فردا پشیمون شی بگی کاش همون موقه تمومش میکردم 

خدا برسه بدادم

امیدوام هرچی خیره نصیبت شه

خوندم ولی واقعا معشوقه واسه من یه معنی داره،من تازه ۱۹سالمه اونموقع هم سنی نداشتم بخوام طرفداری کسی روبکنم ،مورد دوم توروخدا دیگه از این کلمه استفاده نکنید ،خیلی دلم شکست ،ولی چون تو اون تاپیک هم گفته بودی منظوری نداشتی بخشیدمت توهم ببخش 💜💜💜💜