راهنمایی بودم، برای خودم یه عموی خیالی ساخته بودم که جراح بود و دو تا پسر معرکه و خوش تیپ هم داشت
عموی خیالی من با کراوات می رفت بیمارستان و سالی شش ماه هم خارج(!) بود
یکی از پسرها از من خیلی بزرگتر بود و نامزد داشت و اون یکی از من یک کم بزرگتر بود و زیرزیرکی😂بهم توجه می کرد