هر روز بیشتر به خودت میرسی و هر روز ادمها بیشتر از تو میترسن و فکر میکنن داری یه کارهایی میکنی خواهر از شوهرش قایمت میکنه و برادر از اقوام دورت نگه میداره میشی مثل جزامی ها ...
بعد بیشتر تنها میشی و بیشتر بی پول و بیشتر به خودت میرسی و بیشتر احساس گناه میکنی خودتم کم کم باورت میشه یه جور جدایی هستی از بقیه ادمها ...
بعدش ممکنه یه دوست پیدا کنی که اونم مطلقه باشه
جلوش فیس میکنی این منو میخواد اون منو خواسته انگار برای ادم میشه عقده فکر میکنی یواشکی تو این دنیا اومدی و به هیج جا تعلق نداری !
بعد میفهمی این بی هویتی مال بی شوهریته !!!
تو جامعه ما غیر ازین نیس تلخ یا شیرین ! بعد فکر میکنی هیچکی مثل تو نیست و میخوای یه شوهر پیدا کنی
وقتی پیدا میکنی یکیو که تو اینهمه بی مهری به تو محبت کنه و تو این همه بی پولی برات خرج میکنه مثل یه نیلوفر بهش میپیچی و فکر میکنی تو عاشقشی.. همه زنهای مثل تو همینن و بدون تو گناه کار نیستی. جامعه تو را این شکلی کرده مادرت برادرت پدرت فامیلت و...
اگر یه مرد واقعی پیدا کنی همه این خاا های عاطفی پر میشه
شاید یه عده فمنیست بگن نه
ولی چرا تو یه جامعه مرد سالار جزین نیس پس اونو سعی کن رها کنی و خودتو پیدا کن وقتی خودتو پیدا کردی یه ادم خوب هم تو را پیدا میکنه به اینه نگاه کن نه به در ناجی زندگی تو خود تویی