ببین عزیزم من به شوهرم لیست خرید نمیدادم میگرفتم خسته س
همه کارها رو خودم بعهده میگرفتم چون میترسیدم به اون فشار بیاد و اعصابش خورد شه
دکتر خودم و بچه ها،سونو گرافی،خرید،پارک
همه رو خودم انجام میدادم ،چون شوهرم گربه رو دم حجله کشته بود و کاری کرده بود راضی نشم کاری برامون بکنه.
خرج براش نمیتراشیدم،تقاضای چیزی نمی کردم مثلا طلا،گوشی،مسافرت
و اون همه اینکارها رو برای خواهراش و یه دختر دیگه که باهاش دوست شده بود میکرد
اونا همیشه براش یه زحمتی داشتن،من و بچه هامو ول میکرد میرفت به کارهای اونا برسه،منم اعتراضی نمی کردم که دعوا نشه.
تا اینکه مشاور بهم گفت رفتارم کاملا اشتباه بوده،می دیدم زنهای اطرافم مدام طلب چیزی رو دارن،درحالیکه حتی شوهرشون نمی تونست تهیه کنه اما تو ذهنش میموند تا در اسرع وقت اون کارو بکنه