2777
2789
عنوان

دلخوری از شوهر و خانواده شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 635 بازدید | 39 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دو شبانه روز درگیر این مسئله بودم...  از این ناراحتم که انگار مزاحمشونم..

ما همه زن هستیم و میدونیم هر چی باشه جنس خودمونو خوب میشناسیم

تو تازه واردی و اونا هم انگار زیاد خوششون نمیاد ازت شاید بهت حسودی میکنن

البته اینا همه نظر منه

تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید، پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند
ی چیز بگم فقط . شوهرت که دید شما داشتی خودت اماده میکردی باید تو رو دعوت میکرد اصلا دعوت چیه میومد ت ...

میدونی چیه دفعه اولم بود با کلی ذوق و شوق و انگیزه 

گفت خاهرشم تدارکات دیده.. ولی بعدش نه زنگی نه پیامی که چی شد نگفتم بیای یا اصلا چطور گذشت.. 

دنبال یه فرصت خوبم که کامل بهشون بفهمونم چه رفتار زننده ای بود...

ما همه زن هستیم و میدونیم هر چی باشه جنس خودمونو خوب میشناسیم تو تازه واردی و اونا هم انگار زیاد خو ...

خودم حس کردم حسودی میکنن 

ولی سعی کردم خوشبین باشم 

خیلیم خودمو وا نمیدم جلوشون سرسنگین و محترمانه و اگه خودشون مایل باشن و حال و حوصله شون باشه صمیمانه تر..

میدونی چیه دفعه اولم بود با کلی ذوق و شوق و انگیزه  گفت خاهرشم تدارکات دیده.. ولی بعدش نه زنگی ...

ی مدت توهم سرسنگین شو اصلا سمتشون نرو . تو تازه عروسی باید بیان با عزت و احترام ببرنت.  حالا که این کار نکردن تو هم اصلا نرو بزار بفهمن رفتارشون اشتباه بوده 

من که واسه خونواده شوهرم هیچی نخریدم.اوناهم نخریدن.کار منو راحت کردن.سردن منم سردم😂

واقعا اینطوری تکلیف آدم مشخصه

 من راستش نمیدونم فاز اینا چیه یه روز خستن یه روز شادن یه روز تحویل میگیرن یه روز تحویل نمیگیرن 

تعادل ندیدم توشون.. 

یه بار خاهرشوهرم بعد چهار ماه بدون پاگشایی چیزی یه چیزی آورد گذاشت خونه مادرشوهرم.. شب که خاستم برگردم خونه مادرشوهر داد گفت اینو فلانی داده.. اصلا من موندم حالا خودش هرروز خودشو خونه مامانش انداخته

خودم حس کردم حسودی میکنن  ولی سعی کردم خوشبین باشم  خیلیم خودمو وا نمیدم جلوشون سرسنگین ...

سعی کن زیاد صمیمی نشی

اما وقار و متانت رو حفظ کن

تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید، پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792