2777
2789
عنوان

دلخوری از شوهر و خانواده شوهر

635 بازدید | 39 پست

سلام 

من تو دوران عقد به سر میبرم فعلا 

دو سه روز پیش یه مسئله ای پیش اومد که مربوط به شوهرم و خانواده ش بود 

و بدون جزئیات مسئله از این قرار بود که اونا یه جشن کوچیک برای تولد یکی از بزرگای خانواده گرفتن بدون اینکه منو دعوت کنن 

من از ده روز پیشش کلی دغدغه اینو داشتم که چی بگیرم برای اون بنده خدا که خوشش بیاد و باب سلیقه ش باشه در حالیکه تو اون سه چهار روز کلی دغدغه و مشغله داشتم و سه بار با شوهرم قرار گذاشتیم بریم یه چیز خوب بخریم که خداروشکر روز سوم که روز قبل از تولد میشه یه چیز خوب گیرم اومد.. 

میخام حسمو بگم که چقدر این موضوع برام مهم بود و برای شخص مقابلم اهمیت قائل بودم و حتی بعد از ظهر روز تولد زنگ زدم خونه شون و تبریک گفتم و اتفاقا بقیه بچه هاشم دور هم جمع بودن و از پشت گوشی صداشون میومد 

خونه شونم دو دقیقه از لحاظ زمانی با ما فرق میکنه 

اما دریغ از اینکه منو دعوت کنن که منم تو جمعشون باشم 

برام جالب بود که شوهرمم اصلاااااا به روی خودش نیاورد بعد از اون قضیه و راجب اینکه اون شب یه چه منوال گذشت هیچی نگفت.. با اینکه ادم خوش صحبتیه و خیلی چیزا رو مطرح میکنه‌. 

دلم شکست که شوهرمم میدونست که من چقدر اهمیت دادم به این موضوع و با اینکه اون یه هفته ای کلی مشغله داشتم اما وقتی هیچ واکنشی ندیدم از اونا که دعوتم کنن بادم خالی شد مث یه آدمی که انگیزه شو از دست داده و واقعا دلم شکست... 

از شوهرمم خیلی ناراحتم الان سه چهار روز گذشته ولی اصلا به روی خودش نمیاره 

واقعا حالم بده... 

این بی محلی ها آزارم میده...  

حس میکنم بهم بی احترامی شده 

شماها بگین چیکار کنم؟ به شوهرم چی بگم؟ به روش بیارم که از خودش و خانوادش ناراحتم؟ با چه زبونی باهاش حرف بزنم؟ 

کادوی نداده (: رو کی بهشون بدم و اگه دادم چی بگم که متوجه کارش بشه؟؟

یه نکته م بگم که سعی خودمو کردم با دید مثبت و بدون هیجان غیر منطقی و از روی قضاوت این مسئله رو بهتون بگم


ب نظره من ب شوهرت چیزی نگو شاید اون خودش از اینکه دعوتت نکردن شرمندس.کادورو ببر بده به طرف و بگو من خیلی وقته کادورو خریدم ولی کسی منو دعوت نکرد ک بهتون بدم

                             ١۴۰۰/۵/٢۰ بچم تو هفت هفتگی سقط شد به دلیله تشکیل نشدنه قلبه کوچولوش😔خیلی اذیت شدم اما به خدا ایمان دارم و میدونم که هوامو داره...دوباره میای تو دلم مامانی😍

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوب اونا دعوتت نکردند چون در هر صورت توی شرایط عادی نیستیم .

و شوهرت هم به رو نیاورده چون خانواده خودش بودند و شاید خجالت کشیده جاوی روی تو. بعد هم مرد ها اصلا به این چیزا اهمیت نمیدن و درموردش صحبت نمیکنند.

کادو را هم نمیخواد بدی. بزار برای یه مناسبت دیگه که با احترام دعوتت کردند ببر براشون

شاید شوهرتم ناراحته که دعوتت نکردن ولی نمی‌خواد به روت بیاره کادو بده بگو فکر میکردم منم عضو خانواده ...

جالبیش اینه من پای تلفن بهش گفتم ایشالا حضوری خدمت برسیم 

انگااااار نه انگااااار 

ببینم بعد مدت ها کی میگن برم که تقدیم کنم کادو رو خدمتش😐😶

این حس ندیده شدن خیلی بده 

فکر کنم پدرم فوت کرد دقیقا فردای چهلم بزور منو بردن گفتن خواستگاری خواهر شوهرم بعد که رفتم دیدم بله برون ساز دهل فکر کن منو از عزا درنیاورده بودن یه روسری کوچولو ندادن بعد توقع داشتن من بیام اون وسط منم رفتم سرتا پا سیاه پوش هر کس هم میپرسید میگفتم پدرم فوت شده فقط به احترام همسرم چند دقیقه نشستم بعد اومدم 


واسه کسی تب کن که واست بمیره.  دعوت نشده رفتی کارت خریدی . اگرم دعوت میشدی باید شوهرت دغدغه کاد ...

تجربه ای بود که فهمیدم بعد ها چطور برخورد کنم... متاسفم.‌.

تجربه ای بود که فهمیدم بعد ها چطور برخورد کنم... متاسفم.‌.

ی چیز بگم فقط . شوهرت که دید شما داشتی خودت اماده میکردی باید تو رو دعوت میکرد اصلا دعوت چیه میومد تو رو با خودش میبرد . اینجا مقصر شوهرت که اهمیت نداده و مقصر خودت بودی که خیلی بهشون اهمیت دادی . 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792