سلام دوستان
من 3 هفته است رفتم خونه خودم و اینکه از مدتی قبل همش احساس میکردم ازدواجم با همسرم اشتباه بوده. اون مشکلی نداره اما الان بخصوص که هم خونه شدیم متوجه شدم هیچ اشتراکی نداریم
اون کم صحبت و ساکت و کم انرژی
من برعکس اونم. تفریحات مورد غلاقمون متفاوته، چون کارش سنگینه به شدت بعد کار عصبانیه هرروز و همش بحثمون میشه چون عصبیه
مدام غر میزنه که شغل سختی داره، خدایی قبول دارم. اما باورتون نمیشه تو این 3 هفته امروز که جمعه بود و تنها روزی که با همیم رفت با دوستانش کوه. البته قبلش ازم اجازه گرفت،خانوما رابطمون داره خیلی سرد میشه
من که همش مشغول پخت و پز و کارهای خونه، حتی وقتی باهمیم هردو انقد خسته ایم که نا نداریم، اصلا شبیه تازه عروس هذ نیستم
سعی میکنن بخودم روحیه بدم و رنگی بپوشم و ارایش کنم اما عشق آتشین روزهای اول خاموشه خاموشع
شوهرم میگه خیلی دوستم داره و بهم ابراز علاقه میکنه من اما دارم یخ میزنم، هرلحظه مطمئن میشم که بدرد هم نمیخوریم