عزیزم خدا رحمتشون کنه نور به قبرشون بباره و هرچی خاک اوناس بقای عمر شما باشه خیلی سخته از دیشب دارم خاطراتمو مرور میکنم درد و دل کردناش یادم میفته اومدنش نماز خوندنش درد ها و سرفه هاش دلم کبابه از دیشب کارم گریه اس
4 تا بچه رو با سختی بزرگ کرد هیچکدوم وقتی که بود قدرش رو ندونستن دخترش کتکش زده بود عروسش نیش و کنایه زده بود مهر 97 بود که برادرش فوت کرد الانم خودش خیلی وابسته ی برادرش بود الانم رو قبر برادش خاکش میکنن تو آغوش برادرش به خواب میره دیگه درد نمیکشه دیگه منت نمیشنوه دیگه کتک نمیخوره دیگه دردی نداره که با من تقسیم کنه دیگه دخترعمه ای ندارم که کنارش بخوابم و باهاش درد و دل کنم اونم بگه غصه نخور ببین غصه بامن چیکار کرد
زنده باشی و روح دخترعمت هم شادباشه..پدربزرگو مامانبزرگ من دوتافرشته ی تمام عیاربودن تاحالاهیچکس اخمشونوندیده بودبیچاره سرحالوسالم بودن امایدفعه پدربزرگ بیچارم لگنش ازچندجاشکست مادربزرگم غصه ی اونوخورد پارکینسون گرفت جفتشون شدن زمینگیر باهم فوت کردن عین یه کابوسه برام هرلحظه فکرمیکنم الانه که ازخواب بیدارشم برم دیدنشون عین چندوقت پیش برم توخونه ای که پره عشقومحبته شورزندگی هست خونشون دائم پره مهمون میشداماحالاهردوشون باهم پرکشیدن فکرمیکنم رفتن مسافرت نمیتونم باورکنم که دیگه هرگزنمیبینمشون خیلی،خیلی سخته دلم برامهربونی ومظلومیت مادربزرگم وابهتوغرورپدربزرگم تنگشده و دارم خفه میشم ..اماچکاری ازدستمون بر میادزندگی همینه زنده هاباید زندگیزکنن قانون طبیعته تابوده همین بوده وتاهست چینن هست..
مادربزگ منم مثل دخترعمه ی شمابیچاره یه مدت کوتاه زمینگیرشد نمیتونست حرف بزنه نمیتونست دستوپاشوتکون بده فقط نگاه میکرد توتگاهش یه دنیاحرف بود بیچاره نمیتونست غذابخوره شکمشوسوراخ کرده بودن از شکمش باسرنگ غذامیدادن این بیچاره هاعذابشونوتواین دنیاکشیدن وانشالاالان جاشون بهشته واای خیلی دلم گرفت
بخداراحت شده عزیزم الان زمونه ای شده که جوونتراوسالماارزوی مرگ میکنن چه برسه به اون بنده خداکه هرنفسش عذاب بود هیچکس نمیتونه درک کنه اون چه دردروعذابیو توهرنفسش داشته تحمل میکرده فقط برای ارامشش دعاکن وقران بخون
عزيزم فاتحه خوندم براش
خدا رحمتش كنه🌹
گفتى دل پردرد گريه كردم براش😭😭😭
