2777
2789
عنوان

چه کنم با این مادرشوهر😒

| مشاهده متن کامل بحث + 500 بازدید | 67 پست
شوهرتو بکشون سمت خودت هی بگو من فقط میمونم برات و.. بگو اگ مادرت تورو واقعا دوست داشت و زندگی پسرش ...

شوهرم خودش خسته شده. ولی میگه نمیخوام دل مامانم بشکنه فردا ا. ه اتفاقی افتاد پشیمون شم. میگم آخه شاید من زودتر بمیرم بعد پشیمون نمیشی. 

متاسفانه اینجور مواقع که ناراحتم لال میشم فقط حرف نمیزنم با شوهرم دیگه اونم بدتر میکنه. 

ایراد از همسر منه اینقدر همه چی زندگیمونو گفته اونام پررو شدن دخالت میکنن. مرد باید جنم داشته باشه م ...

منم شوهرم خیلی وقتا خیلی چیزا میگه ( منم ناراحت میشم ) ولی در کل مدیریت میکنه...

چنین چیزی برا من پیش بیاد من اصلا نمیرم تا یاد بگیرن دوبار دعوا میشه بلاخره باید یه جایی تموم بشه این ‌کاراشون ...

چی بگم خدا جواب اینجور ادما رو بده که بعد این همه دوری لز خانوادت با چشم گریون یا دل خون بری

 به خدا❤ ایمان دارم " حتی اگر سکوت کرده باشد.... 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

والا این همه احترام گذاشتم باز شوهرم کلی طلبشه. 

من اینو هزار بار گفتم و همه جام نوشتم به فامیل همسرت اینقدر بها نده که بشه وظیفه اگر نخوای انجام بدی ازت توقع کنن اول از همه همسرت ازت میخواد مثلا یه نفر و میشناسم اول عقدش مادر شوهرش غیر مستقیم میگفت بیا کمک کن خونه رو تمیز کن اما دختره به روی خودش نیاورد برای شوهرم همون اوایل تعریف میکرد که من اصلا اهل کار کردن نیستم خونه مادر خودشم که بود  کار نمیکرد شوهرم عادت کرده بود که زنش اینجوریه دیگه توقعی نداشت 

وا مادرشوهر بیاد خونه مامان شما چیکار؟  خجالت نمیکشه عین بچه ها راه بیفته دنبالتون ؟  ...

خودشون تو شهر ما خونه دارن هم پدرمادربزرگ شوهر م هستن. یعنی من از یه هفته اونور دو روزش میره خونه فک و فامیل اونا. اگه مامانش بیاد باید هی بریم اونجام سر بزنیم اگه تنها بود پیشش بمونیم دیگه. نریمم ناراحت میشه. دیگه خودم هیچی نمی‌فهمم اصلا 

واقعا؟

باور کن...یه کولی بازی‌ای راه میندازه که بیا تماشا کن... ولی خودش  شوهرم و مجبور کرد باباش و از،شیراز با ماشین برد تا تبریز . جاده‌‌ها فقط واسه رفتن من پیش خانوادم خطر دارن انگار...واسه همین همیشه تنها میرم حوصله جر و بحث باهاش و ندارم


نخستین‌بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه‌چیز و همه‌کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحب‌ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم.این است نظام عشق؛ هیچ‌ بودن...
یه جورایی دوست نداره بریم. امروز میگفت یه سر بریم خونه مادربزرگم؟ گفتم اگه قرار باشه جایی بریم خونه ...

حرصم میگیره از مردایی که خودشون نزذیک خانوادت ولی زنشونو درک نمیکنن 

اینقد گفتم ولی نمیدونم چرا درک نمیکنن مثلا ما میخایم بریم پدرشوهرم ب دخترش ميگه اگه حوصله سر رفته با ...

بگو عزیزم من چون کنار مادرم نیستم هم مادرم و هم خودم دوس داریم تنها باشیم یه وقت دیگه شما با ما بیا وقتی اونا اینقدر رکن تو هم رک باش بخاطر دیگران از خواسته و علایقت نگذر

شوهرم خودش خسته شده. ولی میگه نمیخوام دل مامانم بشکنه فردا ا. ه اتفاقی افتاد پشیمون شم. میگم آخه شای ...

اره مشکل تو اینه ک حرفاتو بهش نمیزنی با اعصبانیت ن بعد ک آروم شدید با لحن خوب بهش بگو چرب زبونی کن واسش مظلوم بازی در بیار بزار شرمنده شه ولی با داد و بیداد و لج چیزی درست نمیشه 

من خونه مادرشوهرم اینا بهمون نزدیکه شوهرم ولی نمیره مگر اینکه من خودم بگم بریم چون دلم واسشون تنگ میشه 

خونه بابام دوره یکم ولی شوهرم جمعه ها ک تعطیله میبره 

ن من بد میگم از خانوادش ن اجازه میدم ک اون بد بگ شکر خدا حالا اینجوریم دوسال دیگرو نمیدونم چی جوری میشیم 

واقعا برای منم سواله این موضوع. ما هم خیلی از این داستانا داریم. 

حالا من جاری جدید اومده و بیشتر تمرکز و حواس مادرشوهرم معطوف برادرشوهر کوچیکه شده

خیلی جالبه که تا قبل ازدواجشون، اصلا به حساب نمیارتشون

یهو بعد نامزدی میشن عزیز دل مادر و خواهر🤦🏼‍♀️


قشنگ داستان توجه و محبت افراطیشون داره تکرار میشه

در این فکرم من و دانم که هرگز    مرا یارای رفتن زین قفس نیست    اگر هم مرد زندانبان بخواهد       دگر از بهر پروازم نفس نیست    
ببین بخدا بدون دعوا به شوهرت بکو نمیشه هر بار بخوای بری جنگ اعصاب داشته باشی اون چقدر پرو تشریف داره ...

هزار بار گفتم. داریم میریم میگم خدا به خیر کنه باز چه موضوعی پیش بیاد بحثمون شه اونجا

نمیدونم چرا مردا اینجورین  شوهر منم میگ با خودم فقط بریم خونه بابات  تنها دوسندارم بری

چرا واقعا؟؟؟ 

من فک کردم شوهر من اینجوریه فقط. نمیزاره برم تنها اتفاقا امروز مامانم کلی گله کرد یه بار تنها نیومدی میگم بابا نمیزاره باور نمیکنن

واقعا. اینقدر دلم تنگه خونه و محله مون شده که بعضی وقتا گریه میکنم.

الهی عزیزم حق داری درک میکنم. من می مم خونه مون هیچ جا دوس ندارم برم فقط دوس دارم تو خونمون تو حیاط خونمون بشینم پیش خانوادم باشم فقط

چرا واقعا؟؟؟  من فک کردم شوهر من اینجوریه فقط. نمیزاره برم تنها اتفاقا امروز مامانم کلی گله کر ...

اره بهش هزاربار گفتم خونه غریبه ک نیس خونه بابامه ی ساعت تنها برم میگ ن با خودم فقط

نمیدونم چ مرگشونه

ایشالله ک همه چیز درست میشه عزیزم 

🙏💖🍀

 راه و رسم مردن را در مجال زندگانی دنیا نیاموخته ایم. چه گرانبهاست در نظر پروردگار، مرگ پاکان؛ همچنان که چیزهای کمیاب گرانبها هستند. به شما راست میگویم، به راستی من در این جهان به امتیازی آمده ام که تا کنون به هیچ بشری داده نشده حتی به...  ،زیرا خدای ما انسان را نیافرید که در جهان او را باقی بگذارد بلکه او را آفریده است تا در بهشت بگذاردش. 🍀 jesus christ.  به نام قدرت مطلق، نيروى برتر، نيرويى كه قدرتت از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب گسترده شده. Angel 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ترشی مخلوط

شامین | 5 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز