شوهر من از مردسالاری عجیبی داره ...
همش میخاد حرف خودش باشه اجازه ازش گرفته شه ... و ...
قبل ازدواج خیلی مسایل حرف زدیم که خیلیاش عملی نشد ..
همیشه دوست داشت و داره که جلو رفیقاش پز مرد سالاری شو بده که آره زن من رو حرفم حرف نمیزند و ... عشق اینه بقیه دوستاش زن ذلیل باشن و این توشون سرش بالا باشه مثلا.
حالا ... خدای من شاهده بغیر خط قرمزا ابدا مانع تفریحش تا حالا با دوستاش نشدم بیرون رستوران استخر و ...
حالا امروز گفت با دوستام میریم بیرون تفریح گفتم اکی براش لباسم گذاشتم و .. (دوستاش و میشناسم عکسشونم دیدم )
آخر شب اومد شروع کرد تعریف کردن که آره چند جا رفتیم و خوش گذشت و فلان بعد چنتاشون زن ذلیل بودن وگرنه گفتیم شب بریم یه باغ اجاره کنیم شب دور هم بمونیم ...
منم گفتم ببین من برا بیرون و تفریحت محدودت نکردم چون حق داری با دوستات باشی گاهی اما قرارمون بود شب تنها نذاریم بی دلیل ... اربعین و سفر واجب مشکلی نداره اما برای تفریحی که از صبحش با دوستات بودی من ناراحت میشدم شب میموندی...