من خیلی مطالعه کردم کلی جایزه خوراکی و غیر خوراکی خریدم
کلی چیزای جدید که تاحالا ندیده بود و همرو قایم کردم
از دوسالگی با شعر و داستان براش قضیه رو کامل جاانداختم جوریکه خودش میدونس قبل بیرون رفتن از خونه باید بریم دستشویی...
متوجه شدم شبا پوشکش تاصبح خشکه و تو روز دو ساعت تقریلا خشکه فهمیدم مثانش قوی شده
دو سال و ده ماهش بود به روش خداحافظ پوشک برای همیشه با پوشکاش خداخافظی کردیم و بدون شورت اموزشی کلا باز ا پوشک گرفتنش
قبلش تمام مبلارو سفره کشیدم و روش پارچه
همه فرشارو جمع کردیم (زمینا سرامیکن خیلی ابکشی اینجوری راحته)
تو دفترچه تمام زمانای دیش و پیپی کردنش مینوشتم تا فهمیدم که دقیق زمان ادارارش بعد چقد نوشیدنی چقده
خدارو هزارمرتبه شکر دو روز فقط بیرون از دسشویی دیش کرد از روز سوم بدون خطا بود
و بعد دو هفته دیگه خودس دستشوییشو گفت
ماشعر میخوندیم برای هردستشویی
واس پی پی فقط یک ماه طول کشید یکم میترسید
اوتم با شعر خوندن درباره پی پی و موندن تو دستشویی بعد پی پی و میذاشتم خودش تمیز کنه تا ترسش بریزه و تشویقش میکردم