من خیلی حساسم ینی تا نگم مامان غذا نمیدی؟مامانم غذا نمیده به کسی
نه که بد ذات باشما ولی مثلا طرف قبلش میگه نمیبرم غذا زیاد دارم میگم مامان اینو میبره مجبور میشه غذا قبلیارو بریزه دور پس نده
ولی مثلا بچشون مریض باشه مامانمم نده خودم غذا میدم که به بچه بیشتر برسن وقتشون برا غذا هدر نره
مامان من کارگر که میخواست بیاد خونمون هر چی گفتم غذای گوشتی درست نکن گوشت نداریم گفت نه من باید لوبیا پلو بپزم چرا؟چون کارگرای یکی از آشناهامون بود میخواست کلاس بذاره یعنی اون چه تو خونه داشتیم تو حلق اینا کرد میوه ی درجه یکی که برا خودمونم زورکی میخره خرید آورد با اینکه از قبلم همون میوه رو داشتیم
گفتم حداقل اینو نده بذار برا خودمون خلاصه هر چی گفتم نمیذارم و فلان تا رفتم مصالح بخرم بیام برده بود داده بود بهشون بعدم لبخند پیروزمندانه تحویل من میده
بعد یه بار میخواست کارگر بگیره برا خونه تکونی من خودم انجام دادم اونم هی میگفت پولشم میدم خودت و فلان
از صب تا عصر کوفتم نداد بخورم گرفت خوابید
گفتم فک میکردی منم کارگرم به جای امر و نهی کردن یه چیزی میپختی اون روزم هیییییچی تو یخچال نبود ینی وقتی کارم تموم شد دیدم معدم داره سوراخ میشه واقعا به خودم گفتم خاک بر سرت با این زندگیت
ولی در کل به مامانم حق میدم اگر غذا نپزه من خودم غذا پختن خیلی انرژیمو میگیره همیشه هم دوس دارم بچه هام زود از آب و گل در بیان و کمک حالم باشن طفلک مامانا باید تا این سن دنبالمون باشن من کلا تو غذا خیلی اذیت نمیکنم هر چی بده میخورم نده هم نمیخورم از مزشم ایراد نمیگیرم فوقش کم میخورم مامانم همیشه میگه تو چون بلااستثنا همیشه بشقابتو تمیز میکنی آدم نمیفهمه دوس داشتی یا نه؟