2777
2789
عنوان

بیاین ماجرای آشناییتون رو بگید

156 بازدید | 15 پست

بگید حال کنیم😋😍😘

بگین دعاتون کنم هرموقع خواستین♡.توی تاپیک هایی ک میخوان واسشون دعا کنید من رو تگ کنید. شما هم اگه دوست داشتید دعام کنید♥️♥️

تو عروسی منو پسندید و همونجا جلو همه خاستگاری کرد

دسته گل عردس که میخاست پرت کنه نکرد اومد دادش دست من 

از اون طرف شوهرمم اومد خاستگاری کرد 

منم ضایعش کردم خخخخ گفتم فعلا جواب قطعی نمیدم 

هفته بعدش جواب دادم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مجازی

 نمی تونم بهت قول بدم همه مشکلاتت رو حل میکنم ولی بهت قول میدم که مجبور نیستی تنهایی با همشون رو به رو بشی 🙂 من هیچ وقت نصیحت نمیکنم منم‌میشینم پا به پات غصه میخورمو میگم : مجبور نیستی همیشه خوشحال باشی،همیشه بخندی!حق داری اگه یه وقتایی دلت بگیره اما باید بدونی یکی تو این شرایط پشتته و من برای تو دقیقا همون یکیم ♡♡♡من جای همه دنیا و آدماش عاشقتمو دوستدارمو تا اخر عمر برات می مونم اصلا ب قوله یکی از کاربرای اینجا من حتی از ناراحت شدنی ک دلیلش تو باشیم لذت میبرم💍❤ من از زمانی که او دوستم دارد در چشم خود ارجمند می آیم💜☺ ( عاشق شعرو ادبیاتم ) 

میرفتم مغازه ش

البته من تو این حال و هواهای اون نبودم

خیلی خشک و مقدس بود نمیشد یه لبخند بی مورد زد انقدر جدی بود

خلاصه بهم نامه!!داد منم نمیونم چرا گرفتم

چقدر حدیث و آیه واسه ازدواج اورده بود🤣🤣 و نوشته بود که اگه اجازه بدید...

از ترس خونواده نامه رو پاره کردم دیگه نرفتم مغازه ش

بعد خواهرشو فرستاده بود در خونه مون...

چقدر دلم میخواست اون نامه رو الان داشتم

دستاشو یادمه چقدر میلرزید وقت نامه دادن

آخه یکی نبود بگه تو عصر ارتباطات چرا نامه؟!!!

دوستتون دارم 💕

چرااا؟🙁

چون روشن کردم زنگ زد دوباره آشتی کردیم اومد خواستگاری ازدواج کردیم

امشب ناراحت بود گریه میکرد گریه ی منم دراورد سرم داره میترکه 

اسم تو رو پیشونیه من نوشته شده💓
جدیییی؟بعد میدونست  دوست پسرته؟؟؟چه باحال!همونموقع اومد خواستگاری یا بعدا ک بادوس پسرت ب هم زدی ...

بذار تعریف کنم 

من جلو در ساختمون وایساده بودم شایان (همسرم) اومد پرسید جلسه دفاع آقای فلانی (دوست پسر اون موقع م ) کجاست ؟ منم گفتم منم میرم اونجا بیاید با هم بریم بعد پرسید از آشناهاشونید گفتم فلانیم گفت عهههههه ( نگو مردک دو تا هم دوست دختر زاپاس داشته و شوهرم ماجرا رو میدونست برای همون اونطوری شده😂) بعد رفتیم تو دوست پسرم ما رو به هم معرفی کرد و چند روز گذشت دیدم زنگ زد گفت به درد هم نمی‌خوریم کات کنیم منم فکر کردم چون ارشد گرفته برای اونه و دیگه پز میده نگو شوهرم مخشو خورده که یا باید فقط با من باشه و اون دوتا رو ول کنه یا منو ول کنه که اونم گزینه دو رو انتخاب کرده بود 😂 بعد چند ماه شایان رو دوباره دانشگاه دیدم و دعوتم کرد کافه و ... فوقع ما وقع 😹

درسته اینجا مجازیه ولی دل آدماش واقعیه... نشکنیمش
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز