سالها همچو درختی که دم نجاریست: : وقت روشن شدن اره وجودم لرزید::::ناهماهنگی تقدیرنشان دادبه من:::به تقاضای خود اصرار نباید ورزید:::::::::::::::جهان دیوانه ای بی دردسر میخواست من بودم که اهل سوختن بودم که اهل ساختن بودم:::::::ما پشت همان دست که پوچ است زدیم🫣
من کساییو تو زندگیم داشتم که یه ثانیه فکر نبودنشون اشکمو در میاورد همون آدما الان واسم فرقی با یه غریبه ندارن فقط میدونم که یه زمانی میشناختمشون؛؛؛واقعی دوسشون داشتم و کلی خاطره باهاشون داشتم ولی دیگه واسم هیچ اهمیتی نداره که کجان و پیش کین و چیکار میکنن و باید اعتراف کنم که دیگه دوسشون ندارم و نیازی هم به بودنشون ندارم؛؛؛؛میخوام بگم زمان بدین؛؛همیشه زمان همه چیزو حل میکنه به مرور؛؛حتی چیزایی که فک میکنین هیچوقت حل نمیشه....