2777
2789
عنوان

خانما چیکار میکنین کسی که نباید بیاد خونتون هیچ موقع نیاد؟

| مشاهده متن کامل بحث + 333 بازدید | 40 پست

آره عزیزم نمیرم خونش محلش هم نمیدم جواب زنگش هم نمیدم شوهرمم محلش نمیده بلاکش کرده هرجا اون باشه نمیریم الانم متوسل شده به مادر پدرش گریه میکنه داداشم  از شب عروسیش دیگه محلم نداده... خواهرشوهرم میگم 😂تا حالا ام نیومده و جرات نداره بیاد و اگه بیادم در باز نمیکنم 😂

برای لبخند زدنت دست به تمام کارهایی ک انسانی هستن بزن... 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اول اینکه زیاد محل نذار بهش دوم اینکه دو سه دفه بیاد و تو نری اونم دیگ روش نمیشه بیاد

باور کنین خیلی بی محلی انداختیم ولی مدام میاد زندگی نذاشته برامون همش گریه میکنم😥

محل نمیدم ولی مدام مزاحمه اصلاً براش مهم نیست کی باش چه طور رفتار میکنه فقط میخوادتو خونه بقیه باشه ...

پس با اينطور آدم بايد بي پروا رفتار كني،ميدونم سخته و شايد رودرواسي كني ولي راه ديگه اي نيست،نهايتاً يبار بحثتون ميشه ولي راحت ميشي

باهاش حرف بزن بگودوست ندارم بیای بگوشاید من بدجنسم وخیلی قاطع بگو دوست ندارم زندگیم جهنم بشه مگه چندبارزدگی میکن دوست دارم ادمای که میان توزندگیم خودم انتخاب کنم 

پس با اينطور آدم بايد بي پروا رفتار كني،ميدونم سخته و شايد رودرواسي كني ولي راه ديگه اي نيست،نهايتاً ...

خودش میدونه ما ازش خوششمون نمیاد ولی نمیدونم چرا اینجوری میکنه دیگه خسته شدیم 😣

خودش میدونه ما ازش خوششمون نمیاد ولی نمیدونم چرا اینجوری میکنه دیگه خسته شدیم 😣


یه بار خیلی رک و بی پروا حرف دلتو بهش بزن از چیزی هم نترس....بزار ناراحت بشه

مامان ترنم سابق......عضویت 1387
باهاش حرف بزن بگودوست ندارم بیای بگوشاید من بدجنسم وخیلی قاطع بگو دوست ندارم زندگیم جهنم بشه مگه چند ...

مامانه بابامه ،بابام میدونه ما دله خوشی ازش نداریم اینقدر که اذیتمون کرده ولی بابام اصلاً حرف زن وبچه براش مهم نیست

واي چيكار كرده مگه؟

میومد بهم میگفت باهام درد و دل کن منم عین خواهرت یه بار درد و دلکردم سر دو روز کل حرفام بر علیه خودم کرد رفت همه جا آبروی شوهرم برد یه کلاغ چهل کلاغ کرد بعدشم خرید عروسیمون زهر مارمون کرد با کارا هاش... بعد من شهر دیگه دانشجو بودم به شوهرم گیام میداد تا زنت نیست بیا خونمون درد و دل کن باهامون... چن ماه گذشت دیگه دستش رو شده بود هی پیام میداد شوهرم توعشقمی نفسمی عمرمی جونم به جونت بسته هست بعد دید شوهر محل نمیده گفت اون دختره نمیزاره من میدونم من جرش میدم ال میکنم بل میکنم تورو از ما دور کرد نزاشته بالا خونه بابا بشینی برده تورو راه دور  شوهرمم قاطی کردی زنگ زد باباش داد و بیداد ک اینو جمعش کنید...داره زندگیم خراب میکنه.. پدرشوهرمم چن بار لج کرد باید آشتی کنی باهاش منم قهر کردم چن هفته نرفتم خونشون خودش یادش رفت..

برای لبخند زدنت دست به تمام کارهایی ک انسانی هستن بزن... 
خوبه مردت پشتته 

خب اونم اولش نبود با مشاوره رفتن خوب شد..داشتیم جدا می‌شدیم دوسه ماه بعد عروسی... خودش فهمید من ازین دخترایی ک بهم ظلم کنن هیچی نگم نیستم

برای لبخند زدنت دست به تمام کارهایی ک انسانی هستن بزن... 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز