2777
2789

سلام بچه ها 

این داستان زندگی ک میخام تعریف کنم بر اساس واقعیته دوس ندارم بگم طرف کی بوده ولی هر چی که هست از زبون دختریه که اهل تهرونه !

من این داستان رو به صورت دو پارت میذارم یکیشو الان تایپ کردم بقیشو فردا میذارم پس لطفا اذیت نکنین

بار قبلی هم برا دوستمو توضیح دادم چون یکم تایپم طول کشید یه سریا گزارش زدن ترکوندن!

اگه نمیتونین صبر کنین لطفا نیاین تاپیک 

من این بار بخاطر شما یه بخش بزرگشو همین الان تاپیک کردم میذارم ♡



هدف من از این داستان پر بازدید شدن نیست !

فقط میخام بهتون بگم قدر لحظه هامونو بدونیم و مواظب زندگیمون باشیم ♡

گزاشتی لایک کن  

امضامو تااخر بخون😁کبوتر با کبوتر باز باران با ترانه میخورد بر بامش بیش برفش بیشتر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور خربزه با پوست موزو میندازی زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره !! بیا یه بازی 😁                                                                                        ریپلای کن  بگو چه امضای باحالی داری اونوقت یه نفر نظرتو میخونه و میاد امضای منو ببینه و میبینه خبر خاصی نیست. در واقع ما موفق شدیم یکیواسکل کنیم😂😂‌‌    

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دختر بچه ای با سن 10/11 سالگی بودش که باباش معتاد بود خیلی از لحاظ مالی گرفتاری داشتن آخر سری باباش تصمیم میگیره بخاطر پول مواد دختره رو بده به یکی خیلی بزرگتر از دختره...

.مرده سنش بالای 30 سال بود.بعد یه مدت مرده میاد خواستگاری دختره ، دختره هم با اصرار بابای معتادش تصمیم میگیره با ازدواج آقاعه موافقت کنه !


ازدواج میکنن میرن سر خونه زندگیشون

بعد یه مدت باردار میشه و کم کم متوجه میشه همسرش هر روز بد و بدتر میشه یعنی هر روز بیشتر نسبت بهش بداخلاق میشه....


تا اینکه یه روز دختره متوجه میشه شوهرش معتاد شده بخاطر مصرف مواد بداخلاقی میکنه ... کم کم شروع میکنه به کتک زدن


اینقد دختره رو کتک میزنه تا اینکه بچه اولی رو از دست میده ...


دختره هر روز از شوهرش کتک میخوره و بعد  چند ماه برا بار دوم باردار میشه !


با صد جور بدبختی بچش ک دختر بود به دنیا میاد !
بعدش برا بچه دوم باردار  میشه بعد یه مدت دگ هم بچه سوم ...


خلاصه رفته رفته بدبختی اینا بیشتر و بیشتر میشه


تا اینکه شوهرش اینقد سر مواد خودشو میبازه که کلا از کار ورشکست میشه و وضع زندگیشون خیلی بدتر از بابای دختره میشه..


طوری ک اوضاع به جایی میرسه که دختره دو تا بچه اولو سر گشنگی از دست میده ..


رفته رفته شوهرش خود دختره رو هم معتاد میکنه :)


دختره میگفت یادمه یه مدت مواد نکشیده بودم حالم خوب نبود بچم داشت از گشنگی جیغ میکشید و من خیلی کم متوجه جیغ هاش میشدم فقط دلم میخاست مواد  پیدا کنم ولی پول نداشتم شوهرمم خونه نبود آخر سر تنها بچشو هم از دست میده!


تهش تصمیم میگیره از شوهرش طلاق بگیره و برگرده خونه ...


اره  ولی استقبال نکردن هیچ 😂 وقتی استقبال نمیشه حس تایپ میره 😑

خیلی کم گذاشتی اخه 

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟

اخی طفلی بچه ها

منم منتظر بقیه داستان هستم عزیزم🌹🌹

پیجم @Shaynis_Lady معرفی کتاب: دزیره، بازمانده، صد سال تنهایی، ناطور دشت، دروغگویی روی مبل، مغازه خودکشی، سگ ولگرد، دارالمجانین، بوف کور، تادیب، زن زیادی، سه قطره خون، بازگشت، دنیای ناتمام، چهل و یکم، من پیش از تو، چشمهایش، آسو، بیکران تنهایی، وقتی نیچه گریست، شازده کوچولو، مسخ، مدیر مدرسه، زنده به گور، بنجامین باتن، مکالمه با یک گاو پرست، بادبادک باز، هزارخورشیدتابان، قلعه حیوانات، دختری که رهایش کردی، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، جنایت و مکافات، کیمیاگر...

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز