شما به همسرت بگو میخام سرکار نرم
اونوقت مجبوره خودش بره اما الان میگه پول زنم هس 
خواهرشوهر منم شوهرش اینجوریخع خیلی بی مسئولیته دوتا بچه داره مستاجره اما عین خیالش نیس یه ماشین داشت اومد َطلاهای زنشو گرفت فروخت تا گوشیشم فروخت داد به یه ماشین کهنه الانم قرون پول نداره فکر گردش و عشق و حاله😕 سرکار هم نمیره پیش نامزدم کار میکرد انقد نیومد انقد دیر اومد دیه نامزدم گف نیا با حرص و جوش میای سرکار زودم برمیگردی
الان بیکاره یه قرون هم نداره دنبال عشق و حاله که با ماشین جدیدش بگرده کیف کنه 
دوتا بچه هاشم نه لباسی براشون میگیره نه برا زنش خرج میکنه هیچی بیچاره خواهرشوهرم انقد حرص خورده انقد غصه میکنه پیر شده دیگه
اما اگه یه دوهفته بگذره باز یه کاری پیدا میکنه میره چون زنش که کار نمیکنه مجبوره از هر جایی شده یکاری پیدا کنه و بره 
شمام چن بار بهش بگو میخوام دیگه نرم سرکار بذار کاری که نصف و نیمه گذاشته رو ادامه بده و کارشو راه بندازه