بچه ها یکی از جاریهای من هر وقت بحث پولو گرونی میشه بهم میگه تو چرا غصه میخوری شما که همه چیز دارید شروع میکنه به نام بردن داراییامون میگه ماشینتون اینه خونتون فلان متره قبلاً یه چند باری بهم گفت تا چند وقت پیش خونه ی پدر شوهرم بودیم بحث گرونیه خورد و خوراک شد همه داشتن نظر میدادن اینم منتظر بود منو شوهرم نظر بدیم برگرده بگه شما که دغدغه ندارید اینو دارید اونو دارید من فقط حرفه پدرشوهرمو تأیید کردم یه جوری با حالتی که انگار زر نزن و ننال به من نگاه کرد و گفت عجب پس شما هم دغدغه مالی دارید من جوابشو ندادم معلومه داره میمیره از حسودی ،اینم بگم که من اصلا باهاش حرف نمیزنم نه نگاش میکنم نه بهش محل میدم حس میکنه همه نوکرشن به همه دستور میده برای همه تعیین تکلیف میکنه خودشو خونهی ماها دعوت میکنه یه سوالی داشته باشه انقد زنگ میزنه تا جواب بدی عوضش نه تولدها و نه عیدها زنگ نمیزنه کلا قفله رو من ،من چند ساله عروسی کردم ولی خانم تازه عقد کرده همش خودشو با من مقایسه میکنه فکر میکنه من هر چی دارم اونم باید داشته باشه از رفتاراش خسته شدم یه جوابی بگید بهش بدم بیخیالم بشه دیگه نگه تو اینو داری اونو داری
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.