من طبقه ی بالای مادرشوهرم میشینم البته کلا دوطبقه هم مال ماست شوهرم قبل ازدواج سالها خرج خانوادشو میداده به همین خاطر همشون خیلی احساس راحتی باهاش دارن و از اونا باشه هرشب خونه ی ما پلاس باشن ولی راستش من یه چیزایی ازشون دیدم تقریبا رابطه مو باهاشون خیلی کم کردم ولی الان موضوع اینه که خونه ی منو باقهوه خونه اشتباهگرفتن هر موقع بخوان قلیون بکشن به شوهرم میگن شب جمع شیم خونه ی شما یه قلیون بکشیم تو این ماه رمضون چند بار جمع شدن قلیون کشیدن امروز دوباره شوهرم اومده میگه فلانی گفته شب عیده بیایم خونه تون یه قلیون بکشیم منم اعصابم خورد شد گفتم فلانی میگفت بیاین یه بارم خونه من قلیون بکشین شوهرم میگه تو اخلاق نداری گفتم من کاری ندارم میخواین بیاین قلیون بکشین منو ببر خ ونه مامانم بعد مهمونی بده قلیون بکشین خسته شدم دیگه
" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " (سهراب سپهری)
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.